سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخوندها از مریخ نیامده اند!!!

مامان خانوم زیارت قبول!!!!!!!!

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دیروز بعد از سه هفته مامان خانوم از سوئد برگشتن (به خاطر :سیرو فی الارض و بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ...و دیدن خاله خانوم اینا!)(زهره میگه شما مادر و دختر اگر این زبونو نداشتین میخواستین چیکار کنین!!!!)

از دیروزه هرکی مامان خانومو میبینه میگه سلااام حاج خانومم زیارتا قبول !!! یاد ما کردین؟!!!

مامان خانومم فورا میگه فکر کردین من اونور اب نمیتونم زیارتگاه پیدا کنم؟

اتفاقا یک زیارتگاهم رفتیم!!!

زیارتگاه سن پترو!در واتیکان(به قول مامان قمِ رم!) مامان میگه اول که وارد شدیم علی اقا (شوهر خالم)به شوخی دستشو مثل مسیحیا گرفت میگه حاج خانوم بیان دعا بخونیم یا مریم مقدس! بعدشم نشستیم یه فاتحه خوندیمو اومدیم بیرون حیف که نذاشتن عکس بگیریم!

پترس یکی از یاران حضرت عیسی(ع) و جانشین بر حق ایشون بوده که اسم اصلیش شمعون بوده و حضرت عیسی لقب پترس رو میذاره براش ... ایشون جد مادری امام زمانم هستن که به دست نرون شهید میشن! قضیه جناب سن پترو یه جورایی شبیه قضیه امام علی (ع)و خلافت و...ایناس...زندگی پولس رو بخونین مطلب بیشتر دستتون میاد... الانم بیشتر منابع مسیحیت از جناب پولس هست نه سن پترس ....مطالبی مثل الوهیت عیسی (ع) یا رهبانیت در دین مسیح ...خواستین بعدا بیشتر صحبت میکنیم !

اینم یکی از فواید اخوند بودن!

خاطرات مامان خانوم که برای من خیلی جالب بود حالا شاید ایشالله انداختمش!

از قرار معلوم گرمای وجودی مامان خانوم به حدی بوده که تا ازین جا رفتن اینجا یخ بندون شده و انگار سوئد و فنلاند که تو قطبه به طرز عجیبی گرم شده !و حتی شب کریسمس 4 پنج سانت بیشتر برف نیومده! حال میکنین اصلا !

 

              


زن ذلیل !

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

دیشب و پریشب که امده بود مسجد دستش سبز بود امشب هم .

پرسیدم حاج اقا چرا دستتون سبزه؟

لبخند همیشگی اش به خنده تبدیل شد و گفت :خانمم  یه عالمه سبزی خریده گفتم بذار باشه خودم پاک کنم خودم هم خردش میکنم !الان سه روزه که مشغولم!

گفتم حاج اقا شما هم؟

گفت مردی که تو خونه زن ذلیل نباشه که مرد نیست!

 

گفته باشم هرکی خاطرات حاج اقا اسکندری رو نخونه یا شب میمیره یا روز !خود دانید!

اینم از بچه داری ما!( فقط اگه مامان خانوم بفهمه!)


آی اَم اِ بوُک!!!

    نظر

سلام علیکم و رحمه الله!

خوبید؟ من که خدا وکلیلی خیلی دلم برا همتون تنگ شده بود ...امروز یک ساعت زودتر تعطیل شدیم(ساعت چهار و ربع بعد از ظهر!) به خاطر جلسه دبیران .. خلاصه هنوز نرسیده کیف به دست پریدیم پای نت....

چند وقته قاطی کردم  ! 

_میگم به نظر تو بهتر نیست زنگ نماز واسه همه کلاسا باشه یه ربعه دیگه تو این یه ربع میشه چقدر درس خوند مگه !

- ملیحه میگه : عزیز من درس واجبه نماز اول وقت مستحب!!! (اصلا این حرفشو قبول ندارم!)

- خانوممون میگه ریاضیا چون درساشون سنگینتره زنگ نماز نمیخوان!

- تا میخوای دو تا کتاب غیر درسی بخونی  میگن برای شما درس مهمتره ! فعلا بی خیال روزنامه و کتابای شهید مطهری واینجور چیزا بشین ... !

میگه امسالم میخوای مسابقات حفظ شرکت کنی؟ 

- الان بچه های کلاس ما رو که میبینی همه یا شبیه کتاب گاجن یا کانون ! ولی اگر یه چیز کوچولو غیر از لیمیت ها و انتگرال ها و مشتق ها و... ازشون بپرسی مثل سیب زمینی نگات میکنن!

نه مسائل دینی شونو میدونن نه مسائل روز کشورو نه .......!حتی کتاب دین و زندگیمون رو هم مثل نوار کاست فقط حفظ میکنن ! میبینی دختره مقنعش نصف سرشه  چشماشو میبنده و ور ور میگه : این که بعضی میگویند دل پاک باشد کافیست ،اصلا درست نیست ویرگول از کوزه همان برون تراود که در اوست نقطه ! اخیش ... 

بعدشم چشمشون به دفتر نمرس که ایا خانوم بیستشونو بهشون داد یا نه !اینارو که بذاری کنار حتی یه تخم مرغ هم بلد نیستن اب پز کنن !

 فکر میکنم بعضی وقتا کسب علم با درس خوندن  اشتباه گرفته میشه !علم نوره درس فضیلت  راهی برای بدست اوردن علم !  علم نوری هست که خدا در دل انسان قرار میده  !!! یکی از دوستام میگفت من صبحا پا میشم تست میزنم بعد از ظهرا قضای نماز صبحمو میخونم!چون صبح بهتر درسارو میفهمم ! 

چقدر بده راهو گم کنیم یعنی مدارس راهو برامون گم کنن یعنی ....فلان!

بذار هیچی نگم!

الهم زدنی علما ...

پی نوشت :

1. ملیحه به یه پا واستاده برام نامه بنویس بفرست خونمون! بچه حالش خوب نیست ! فشار درسه دیگه ...بهم میگه من میرم خونه منتظرم ها با پست پیشتاز بفرست زود برسه  ! برم براش نامه بنویسم ...این چند روز حسابی بچه قاطی کرده بهش میگی ملیحه خودکار ابی اضافی داری میگه ای بابا چند بار بگم من قصد ازدواج ندارم ... اه!چرا ول نمیکنی؟!(دچار توهم شده!)

یه بار یه پسره میره خواستگاری بابای دختره بهش میگه دخترمون داره درس میخونه  میگه باشه پس من میرم یه ساعت دیگه میام!!

2.دعا کنین یه رشته پدر مادر دار قبول شیم . ملیحه هم شفا بگیره ایشالله!

3. روز دختر هم مبارک...

4. دیروز با یکی دوست شدم تو اتوبوس کلی واسش از شماها(بر و بچ اینترنت ) تعریف کردم از صفاتون از صمیمیتتون از....یهو احساس کردم به شدت دلم برای همتون تنگ شده اگر نظر نمیذارم دلیل نیست وباتونو نمیخونم (الانم مامان خانوم نیست که من تونستم بیام تو نت  خلاصه ... هستیم دربست (مامانم میگه اینجوری صوبت نکن زشته!)


دیروز ، امروز، گوشه ، کنایه ، ازین حرفا ...

بسم الله الرحمن الرحیم  

خانه کوچیک، پایین شهر ،خانه 700 متری بالا شهر، .....ازین حرفا !

یه کرسی تو اتاق ،هتل 5ستاره....  ازین حرفا!

یک سفره ساده ،ابگوشت دیزی .... مرصع پلو ،جوجه ،قورمه سبزی ....چند نوع دسر .....ازین حرفا!

رئیس جمهوران روزها  ،....مسئولین چند رده پایین ترحالا.....  ازین حرفا!

مجالس ساده ،عروسیهای انچنانی..... ازین حرفا!

 حلقه چند ملیونی...  ازین حرفا !

رجایی و...و..و... ازین حرفا !

دیروز ، امروز، تغییر ارزشها  .....ازین حرفا !

من چی گفتم ؟ شما فهمیدین خداییش ؟

من که قاطی کردم ، عروسی یکی از اقازاده ها! (..)... برنامه تلوزیونی  زندگی شهید رجایی، ازین حرفااااااااااااااااااا!!!!!

 البته شیطونه را حواسمون باشه ما هم شاید مستثنی نباشیم ازین حرفا ..!

حالا می فهمم اقا انگشتر خودشون رو برای حلقه دامادی پسرشون دادن ..بزرک بوده دادن کوچیک کردن اندازش بشه یعنی چی؟!  حالا میفهمم  (شیخ بهلول درباره اقا میگن شاید من به زهد مشهور باشم اما اقای خامنه ای از من زاهد ترند چون من چیزی ندارم و زهد می ورزم اما اقای خامنه ای با ان همه چیز که در اختیار دارند نسبت به مال دنیا بی تفاوتند )یعنی چه ! ازین حرفا...!

پی نوشت :

داخل پرانتز:حالا بعضی میگن دارندگی و برازندگی ، خب حلالش شاید اشکال نداشته باشه اما هم نشینی و هم دردی مسئولین با مردم محروم باعث میشه  بیشتر درکشون کنن و بهتر برنامه ریزی کنن ازین حرفا ..!

یک پست این وسط جاموند ،بعدا ...ازون حرفا

برای ما دعا کنید ....

 


سوپ سیاسی!

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

اقا داداش به یه پا واستاده بود که مامااااان سوپ جو

 باید امشب سوپ جو درست کنی.مامان میگفت امشب نه بذار یه شب دیگه ....

مامان اگر سوپ جو درست نکنی همین الان میرم دوتا سوپ مگی میخرم ها ...

تازه سه نوشابه کوکا کولام روش!!

ولی خداییش عجب تهدیدی بود تو کفش موندیم !(اخ باز از این اصطلاحات .. به کار بردم ببخشید!)

پی نوشت :

1.امروز صبح سرمو گذاشته بودم رو پای مامان خانوم و .... دیدیم جیغ ابجی خانوم و اقا داداش در اومد ... مامان اگر فاطمه رو دوست داشته باشین ما اصلا برای روز مادر کادو نمیخریم ها ...  یهو دیدیم مامان سرمارو با خونسردی تمام گذاشتن پایین و گفتن نه حالا که فکر میکنم میبینم  اصلا فاطمه رو دوست ندارم !!! جل الخالق ببین مادیات با ادم چه میکنه !

3 . مامان خانوم از بابا خواست لا اقل به جای یه سرویس جواهرات با چند جمله ی محبت امیز و عاشقانه خودش را از خجالت کادوی روز مادر در بیاره که باباجان گفت

عزیزم :

در اولین نگاهت قلبم به تپش افتاد و پاهایم سست شد دستم لرزید هیچ کاری نمیتوانستم بکنم جز اینکه فریاد بر اورم  ....

اااای سوووسک!

.

.

.

مامان گفت حالا یه سوسکی نشونتون بدم که تو تاریخ ثبت شه!

4. خلاصه روز مادر مبارک باد .


تسلیت

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

شهادت حضرت زهرا (س) بمب گذاری سامرا و فوت ایت الله فاضل لنکرانی  رو به تمام شیعیان و بخصوص امام زمان تسلیت عرض میکنم .

 اللهم عجل لولیک الفرج


ما اهل کوفه نیستیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

ما اهل کوفه نستیم ؟

علی تنها بماند؟

داشتم نگاه صندلی خالی میکردم ...همین جوری مبهوت... مثل یه خواب بود... یه خواب شیرین ...هنوز هم باورم نمیشه... سرمو گذاشتم به سجده ...کل مقنعم خیس شده بود ...

یهو دیدم بالای سرم یه اقای هیلکی واستاده میگه خانوم شما قصد رفتن نداری ...همه رفتن .... می خوام درارو ببندیم....نمی خواستم برم..... اصلا باورم نمیشد ...یعنی تموم شد ؟

اقا دلم برات تنگ شده اقااااااااااااااااااااااااااااااااا اقاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری                                        بر حذر باش که سر میشکند دیوارش

 

 

 

پی نوشت :

* خیلی حرفا بود که میخواستم بگم  ولی:

  انکه را اسرار حق اموختند                                              مهر بستند و دهانش دوختند!

خیلی به ذهنتون فشار نیارید ربطی به هم نداشت ! ولی...!!

*رهبر غریب ما اون روزا دلگیر نبود ...

 صورت شبیه ماهش اینقدر پیر نبود....

* وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد                                  ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد

*. نماز نماز نماز!

* تحصیل تهذیب ورزش !

  

* چقدر همه دوربین کداک داشتن نوکیا رو هم که هیچ! بابا چجوری بگم اینا دوربین و موبایل و.. نیست هرکدومش یه اسلحس که به طرف فلسطینی ها گرفته میشه! حالا هی...بگین ای رهبر ازاده اماده ایم اماده !!! وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد! راستی جهاد چیه؟

 

چند وقت پیش داشتم کتاب صهیونیسم شناسی رو میخوندم .واقعا جای تاسف داره...

* راستی... ما اهل کوفه نیستیم؟

چی شد؟

من که رفتم درسمو بخونم ... تحصیل تهذیب ورزش !

 شما چی؟

یا حق!

  


آخوند باید روحانی باشه!

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم و رحمه الله !

عرض شود که دلمان خیلی تنگ شده بود برایتان قد یه مورچه ! 

 

 اول بگم که ما هم رفتیم قم امتحان طلبگی  دادیم ...تا خدا چی بخواد !

مایی که تو ولایت خودمون تا سر کوچه میخواستیم بریم زنگ میزدم تاکسی تلفنی تو این مدت پای پیاده کل قم را با دوست جانمان گشتیم ! ولی خداییش عجب جایی بود خوشم امد ...الان هرکی از من ادرس بخواد تو قم در خدمتم ...سالاریه باید واحدای بلوار امین رو سوار بشی...!واحدای حرمم ..

.سرپل راهنمایی ! ...زنبیل اباد ... صفاشهر !! ازون طرف یکم!!! پیاده روی داره ...مستقیم !دست چپ!

 

کناریمون دانشگاه امام صادق حقوق  میخوند اون طرفی دانشجوی رایانه بود یکی دیگه ژنتیک میخوند اون یکی دندون پزشک بود.یکی لیسانس روانشناسی.. (همسایه های خوابگاهی مون)...همه اومده بودن برای جامعه الزهرا ماشالله... ادم کیف میکرد! حالا هی بابا میگه میخوای بری حوزه چی کار حوزه واسه پیراس! کاش بابارم با خودم میاوردم!

 

دم در جامعه الزهرا صحنه های جالبی میدیدیم... یه طلبه با یه ساک بچه رو شونش و یه نی نی کوچولو بغلش فکر کنم منتظر خانومش بود عجب صحنه ی رمانتیکی ...موبایلو برداشتم رفتم عکس گرفتم با اینکه به طور بسیار مخفیانه ای بود نمیدونم چی شد یهو همه برگشتن طرف من! ما هم زدیم به کوچه علی چپ ! 

هرچی پول اورده بودم دادم کتاب خریدم یه ساک کتاب ! اخر کاری واسه پول برگشتمون مونده بودیم !به طاهره میگم اصلا بیا همین جا بمونیم!

 

ماشالله تو قم مگه کافی نت پیدا میشه کل قم رو گشتم ! بعد سه ساعت گشتن رفتم کافی نت غدیر (تبلیغ !!) میگم دو حالت داره یا مردم قم تو اینترنت نمیرن یا همشون کامپیوتر دارن تو خونشون یا یه حالت سومی داره !

 

با یه خانومه یی رفیق شدیم میگفت وقتی میام اینجا شما ها رو مبینم دلم باز میشه ...(دیگه چی کار کنیم!)میگفت یه دختر داشتم با ایمان با حجاب  .... رفت دانشگاه ادیان و عرفان ...حالا ... !... عقایدش صد درجه عوض شده هیچی رو قبول نداره داره صوفی میشه معلوم نیست این استادا چی تو کلشون میکنن میگفت صبحا که ازخواب بیدار میشیم داخل خونمون یه عالمه کتاب ریختن کتابای منحرف کننده !تبلیغ ادیان مختلف و کلاسای عرفان و...به پلیس گفتیم، گفته بابا ازینا که خیلی هست!!نمیشه جمعش کرد!!! فکر کنم شمال تهران مینشستن !خیلی دلم سوخت ...داشت گریه میکرد .!!!

 

اخوندها بخوانند! *********************************************************************************

اسمش توجهمو جلب کرد !  اخوند باید روحانی باشد!مجموعه سخنان اقای خامنه ای برای طلبه ها

 

ما روحانیون باید خالصانه و مخلصانه و متواضعانه تلاش کنیم ،تا این نظام جلو برود نباید منتظر باشیم که ما چون عمامه ای و

آخوندیم هرجا هستیم درها روی ما باز شود ما نباید از این نظام توقع داشته باشیم . این نظام از ما توقع دارد ....

محبوبیت روحانیت در تجمل و اشرافیگری او نیست در سادگی و بی پیرایگی اوست تجمل و اشرافیگری رو حانیون برایشان مضر است .الوده شدن به برخی از پیرایه ها و ظواهری که در زندگی معمولی مردم عادی است، برای روحانیون مضر است.

جوانی طلبه، جوانی نجیبی است . (اقا خجالتمون ندید دیگه !!) نو اوری جوان ، گستاخی جوان ،ابتکار جوان بسیاری از قیود را نپذیرفتن_که در روحیه جوان هست_ در روحیه طلبه هست... اما قید دین و پایبندی به ضوابط که در طلبه هست ان روحیات قبلی را تکمیل میکند... . 

 

برادران عزیز(و یحتمل خواهران محترم!)از خودمان باید شروع کنیم مردم به عمل ما نگاه میکنند .

 

...هرکسی هم که در دستگاه حوزه علمیه از سیاست اجتناب می کند نباید این را ارزش بداند!... چطور ممکن است که شما مدافع قلعه ای باشید _اسمتان این است که مدافع و پاسبان این قلعه اید _اما به اتاقی رفته باشید و در را به روی خود بسته باشید و ندانید که پشت دیوار قلعه چه میگذرد !

...یعنی مثلا چه کسی سرکار امده می خواهد چه کار کند در دنیا چه خبر است موضع جمهوری اسلامی ایران در مقابل فلان حادثه ی جهانی چیست بگردید جواب اینها را پیدا کنید و رویشان فکر کنید.

اگاهی سیاسی غیر سیاست بازی و سیاست کاری است .

امروز رهبری روحانیت به این است که بگوید« برویم» نگوید« بروید»!

حوزه باید کتاب و متدین و فکر و حرف تازه تولید کند ...شما به جلو بروید خدا به شما حرف جدید خواهد داد .

حوزه های علمیه وقتی خوب حرکت بکنند ،در خلال کارهای رشته تبلیغ بخشی را هم برای رشد ذوقها و سلایق هنری می گذارند ....(مثلا فیلم سازی؟)

بابا پول دادم نمیخوام که مجانی همشو واسه شما بنویسم خودتون برید بخرید بخونید!!

 

پی نوشت:

  

1. * یه بار یه تعداد مارو میبردن یه جا یه مارمولک خودشو قاطی اونا میکنه میگه ببخشید میشه بپرسم ما مارا رو کجا میبرن؟ (بدون شرح!!!)

2. من قم میخوام!

3. راستی تهرانم رفتیم خونه دایی جان فریبرزشونم دیدیم ! البته سه قلو ها گیر داده بودن بیا فریبرزمونو ببین اگر نه که ما اصولا خیلی بچه مثبتیم !

یه عکسم ازش انداختم این پایینه ! البته دست چپیه فریبرزه !

  

                                                                

 

4. یه پیشنهاد کوچولو به مسئولین جامعه الزهرا شنیدم ظرفیت قبولی هاتون خیلی کمه می خواستم بگم فقط درصد قبولی رو یه ذره بالاتر ببرید اخه یه جوونی که این همه راه میاد اینجا با این شور و شوق میتونه سرمایه عظیمی باشه ... فکرشو بکنید اگر همین منی که از راه دور پاشدم اومدم قم قبول نشم بعد سرخورده بشم دو روز دیگه بیفتم معتاد بشم !کی میخواد جواب بده؟حیفم نیست!نه خداییش؟

 

5. به طلبه های جامعه الزهرا میگن مرفهین بی درد همچین بی راهم نمیگن ها!

 

6.تو این سفر با یه اقا و خانوم پاریسی هم دوست شدیم .یادمه یه بار یکی گفت ببخشید من به لهجه انگلیسی تسلط ندارم !میخواستم بگم تو میفهمی انگلیسی ولی مشکل اینه که ما انگلیسی صحبت نمیکنیم! هیچ وقت یادم نمیره داشتم به یه عراقیه دوستمو معرفی میکردم گفتم : شی ایز مای صدیقتی! تازه فهمیدم چه سوتی بزرگی دادم! بنده خدا خندش گرفته بود میگفت :اوکی! ....گفتم :همون!

 

7. دعا یادتون نره ها من اگر قبول نشم دچار یاس فلسفی میشم ! جای دوری نمیره !

 

8. خدارو چه دیدی یه وقت دیدی ما هم بچه مثبت شدیم!  

 

یا ابا صالح ادرکنی... جمکران جای شما خالی بود...

و بهترین توشه ی سفرم!

و....

 

 و...

 


نماز به افق مریخ !

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه تصور میکردم دوستان اینترنتی مجازی هستن: خط صدا و نهایت تصویر ... هیچ وقت باورم نمیشد که روزی با هم هم سفر بشیم اما اما توفیقی شد واز ( بلاگ تا پلاک سفر کردیم) انطباق چهره ها و گفته ها برام جالب بود : یکی خیلی مودب و منطقی یکی شوخ و بذله گو یکی تمیز و اتو کشیده یکی موبلند یکی موکوتاه یکی با لباس اخوندی (...)یکی با شلوار لی و.. اما همه اما همه با یک نقطه مشتر ک!

بچه هایی که با اینکه اکثرشون معتاد اینترنتی بودن اما دغدغه ی دین و ارزشها رو داشتن چیزی که بین معتادای اینترنتی کمتر مده ...

خلاصه ادمای جالبی بودن و سفر جالبی اما یه چیز تو سفر خیلی غیر منتظره بود ...

با اینکه همسفرامون خیلیاشون همون اخوندای غیر مریخی بودن اما معمولا تو سفر نمازمون رو به نظرم به افق مریخ میخوندیم البته دقیقا نمیدونم افق مریخ چه ساعتیه ... اما هرچی بود خیلی بعد از افق زمین بود !!سه ساعت چهار ساعت یا حتی بیشتر...!!

 البته دلیلشون هم این بود که تو بیابون نمیشه نماز خوند!!

 بریم تا جای مناسبی گیرمون بیاد اما من میگم میشه و بایدم بشه من میگم اگه اخوندای زمینی به افق مریخ نماز بخونن از اخوندای مریخی و بقیه زمینیا چه گله؟

 راستی حاشیه التحریرش مونده (گزارش تصویری +... )اگه زنده بودیم !

اسمم واسه مکه در اومده ....دعا کنید ..دعااااااااا ...یعنی میشه منم حاجی بشم؟ خدای خودمی قربونت برمبازم خودت

9.کسایی که میان و مارو خجالت میدن ببخشن اگه نتونستیم سر بزنیم باور کنید مادرجان مربوطه نمیذارن ...تو این دو ماه فقط سه الی چار بار اومدم تو نت به بزرگی خودتون ببخشید و در راه خدا نظر بدید اینجا! 

دوستون دارم

فعلا یا علی!

 


خودتون بخونید..!

بسم الله الرحمن الرحیم

1.مزن بر دل زنوک غمزه تیرم                                    که پیش چشم بیمارت بمیرم

2.فکر بلبل همه انست که گل شد یارش                    گل در اندیشه که چون عشوه کند درکارش

3.حافظ اسیر زلف تو شد از خدا بترس                       وز انتصاف اصف جم اقتدار هم

4.دلی که با سر زلفین تو قراری داد                          گمان مبر که بدان دل قرار باز اید

 5.

ای بابا...حافظ... اشتباه شده ... من اومدم ببینم که وبلاگمو تعطیل کنم یا نه؟! ...میگم شاید خط رو خط افتاده

 

والا هنوز میام اینجا ...چهارتایی باهم   ...: فااااااااااااااطممممممممممه...باز پای منقلی ؟ بهم میگن معتاد! ...تازه چند وقت پیش میخواستن مارو ببندن به تخت ترکمون بدن !(امان از دوشت ناباب و شیشتم خوب !)

ازون طرفم ...درسا ...کنکور ...تست ... نشریه...فیلم...سی دی ها...نرم افزارا ...خیمه های معرفت...صحیفه سجادیه ...نهج البلاغه... وسائل الشیعه...زبان ... کونگ فو...مطالعه غیر درسی ...وهیئت انصار المهدی...و..................................

کلی برنامه ریختم واسه خودم ولی مگه میشه؟

میشینم تو اتاق که درس بخونم کامپیوتر جلومه... چشمم بهش میفته...میگم دو دقیقه برم ببینم چه خبره ...زود میام ...زود زود ....یهو میبینی دو دقیقه شد دو ساعت ...!الکی الکی...

راهش یه برنامه پدر مادر داره  ...اره همینه ...یه برنامه...

راستش یه هفته س دارم پست خدافظی مینویسم ...(همچی سوزناک شده بود)وقتی امدم بندازم دیدم ناپدید شده  کل کامپیوترو زیر ورو کردم سرچ زدم مگه پیدا شد؟...

البته حرف بابا بزرگ هم منو برد تو فکر ...پس وظیفه چی؟ وظیفه ...

خلاصه اینجوری شد که من تصمیمم عوض شد (شانس که ندارین)

نتیجه اخلاقی: کماکان درخدمت شما هستم حی و حاضر ...اونجوری نگا نکنین حالا حالا ها از شرم خلاص نمیشید

اخه دلم برای شما تنگ میشه

میگن وبلاگت جون ادمو بالا میاره تا بالا بیاد و ...ازین شایعات... خوب شد؟... همینو میخواستینازین جا میخوایم بریم... یه جای دیگه...

(سلامت باشه !) و ازون جایی که به سلامتی داریم اخوند میشیم میخوایم یه ذره وبلاگو محتوایی تر کنیم و بدرد بخورتر راستی کمکم میخوایم ...هرکی میاد دستشو بلند کنه ...

پی نوشت :

1. هرروز که میگذرد یک قدم به مرگ نزدیک میشویم به خدا چطور؟ به....خدا.....

2. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر وجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه....والمستشهدین بین یدیه ...والمستشهدین بین یدیه....

3.التماس دعا

4. اون خونمون منتظریم ! کسی دست خالی پا نشه بیاد ها (اصلا خودتون گلید!)

4 .یا چارده معصوم!