سلام

مطلب خوب و پر معنايي بود ولي با بعد از اينكه همشو خوندم و تا اخرش رسيدم اولين چيزي كه به ذهنم خطور كرد اين بود:

خوشا به حالت اي روستايي

نميدونم چرا؟ نميدونم چي شد كه اين به ذهنم رسيد. گفتم بگم شايد خودتون ميدونيد يعني چي. شايد هم به خاطر صفاي باطني است كه از نوشته هاتون برمياد. آخه ما عادت كرديم به شهر هزار رنگ به آدماي رنگارنگ.

نميدونم چرا و از كجا اومد! ولي با ديدن عكسها دلم گرفت يادم افتاد كه اين شهر آلوده چقدر چشمامو كثيف كرده! چيزايي كه هميشه جلوي چشمهام هستن ولي نميبينمشون

مخصوصا عكس آخري

اگه چيزي از حرفام متوجه نشديد ولش كنيد زياد به خودتون فشار نياريد. احساس كردم عكس آخري داره باهام حرف ميزنه و اونقدر حرفاي زيادي داره كه نميشه اينجا به مشغول شد

بيخيال

حلال كنيد

يا علي