سلام عليکم والا به قول اون بنده خدا تو فيلم اخراجيها خودم که نه ولي يه پسر عمو دارم ولي اونم نه البته ما تو اين مملکت به خيلي چيزا نقاديم اوليشم خودمون (از ماست که بر ماست) راستش بخواهيد بنده به اين معنادر جريان دقيق فيلم وسينما نيستم ليكن شما عنايت نموده فكراتونو بنويسيد انشا... اين حقير به شرط توفيق وحياط مضايقه نخواهم كرد.ضمنا فرموده بوديد كه جملات نقض اقا سيدو تو دفترچهتون ياداشت ميكنيد كار خيلي خوبيه ولي بنده فكر ميكنم كه حتما بايد يه جوري عقبه ضحنيتون رو اماده كنيد يا توي يك حالتي سراغشون بريد كه با يك بار خوندنش اصل قضيه رو بگيريد وگر نه تا يه مدت ديگه حرف از يه دو جين كاغذ وقلم به درههها البته حفظ موضوعيشم خيلي سخت نيست انشا....راستي يه نكته عبرت اموزم تا يادم نرفته بگم برا دوستاني كه ميخونند امروز يه دو ساعتي وقت گذاشتم تا بتونم تايب كنم يه چند خطي مونده بود تمام شه صداي اذان ظهر بلند شد اومدم پاشم نماز بخونم پيش خودم گفتم بزار اينو تمام كنم بعدش پا ميشم خلاصه چشمتون روز بد نبينه تمام كه شد دستم خورد نفهميدم همش پريد ولي اصلا ناراحت نشدم اخه يادم به اون حرف اقاي پناهيان افتاد ديدم حقم بوده اخه مگه ميشه از حسين نوشت نماز رو اول وقت نخوند ببخشيد بازم پر حرفي شد اينم باشه خدا قوتي راهتون از كتاب مركز اسمان اقا سيد (وبعد از گذشت هزار وسيصد وچهل وچند سال هيچ از خود پرسيده اي كه چرا اينان خود را راهيان كربلا ناميده اند با ان همه شيدايي واشتياق كه گويي هنوز قافله سال شصت ويك هجري به بيابان پردرد كربلا نرسيده است مگر اينان سر مبارك امام عشق را بر فراض نيزه نديده اند مگر بوي خون را نشنيده اند مگر شفق را نديده اند كه چه سان در خون نشسته و باز با ين همه بر علم هايشان نوشته اند كل يوم عاشورا وكل عرض كربلا اي همسفر اينجا حيرتكده عقل است بر گرده زمين در سفري اسماني با ككشان ها در سفري اسماني كه مقصدش با اوست سفري از ظاهر به باطن از بيرون به درون و تو اي جوانمرد بگو كه از كدامين قبيله اي اينجا قافله نور راه كربلا ميپويد و ان دور تر دجله وفرات است كه هنوز ابشخور گرگان گرسنه اي است كه اب را بر كربلاييان بسته اند ودر افق دور قدس است در اسارت شيطان وتو اي جوانمرد بگو كه از كدامين قبيله اي) يا حسين التماس دعا