ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2   3      >
 
+ شيعه ي ياس 
سلام خواهرم
نميخوام اميدتو ازت بگيرم ولي کار کردن توي اين مملکت بدون سرمايه ....
من به شخصه توليد ثروتو ترجيح ميدم تا کار فرهنگي و علم و...هر چند در نهايت اين ثروت هم بايد در همين راه خرج بشه.اما اول بايد باشه...
توي مملکتي که ميخورن و...خودت ميدوني کمتر به انديشه هاي ارزشي بها داده ميشه به علاوه که يک عده نميخوان اين انديشه ها باشه تا به سلطنتشون ادامه بدن.
+ سيب ترش 


دلم گرفت

قبل تر ها جايي خوندم که انحطاط فرهنگي يه يک ملت رو از دو چيز ميشه فهميد

اول سينماي به انحطاط رفته ش

دوم کتاب هاي به انحطاط رفته ش

تقريبا هيچ ذهنيتي از رشته ي درسي شما نداشتم

دلم گرفت...

زنده باشيد

چقدر سوختم بعد از خوندن اين متن ...

و چه سخته وقتي کاري از دست آدم براي تغيير اين جريان بر نمياد
+ مامان محمدامين 
سلام،تا حالا خواننده خاموش بودم. خيلي وقته که سر ميزنم ولي انگار شما سر نمي زني!منتظرم.

سلام وبلاگ جالبي داريد.موفق باشي
+ رسپينا (كابوك حيات) 


فاطمه

خودتو تو دانشگاه توصيف کن

بعضي از صحنه هايي هم که توصيف کردي

خودت هم اونجا بودي درسته؟

تو چکار کردي؟!!


شنبه هاي تازگي،يکشنبه هاي سردرگمي،دوشنبه هاي روزمرگي،سه شنبه هاي پريشاني،چهارشنبه هاي دلتنگي،پنج شنبه هاي باراني

آهــــــــــــــــــ جمعه هاي غريبي،جمعه هاي چشم به راهي و جمعه هاي" انتظار"...

صدارامي شنوي؟ دست هاي دعا را مي بيني؟کدام دست را براي اجابت مي فشاري؟

بوي آشنايي به مشام مي رسد. برخيز! کوچه ها را آب و جارو کن.شمعداني ها را قدم به قدم بچين.مهمان عزيزي در راه است.عطر آمدنش از سر کوچه، از آن سوي شهر، از آن سمت مرزهاي فاصله مي آيد...

آقا ! بي قراري هايمان رنگ اشتياق دارند و طعم دلتنگي. دلتنگ آمدنت هستيم؛ التماس نگاهمان را ببين و بيا !

باسلام

منتظر حضورتون هستم

از پست هاتون خوندم برام جالب بود

چي بگم؟؟؟ شايد من نفر هزار و يکمي باشم!!!!
خسته ام..خيلي......
پاسخ

نه انشالله كه نيستي ... دنيا همينه ،اگه خيلي خوش بگذره خطرناكه !
+ zaveh 
سلام
...نهضت ادامه داره گلدختر...هنو کجاشوديدي...اهالي هنر راه درازي پيش روشونو...کلاهتو سفت بچسب و به روشهاي مهار بادها بينديش براي ديگر کلاه ها..........
وکيلم؟؟؟
عاقد دوباره گفت: « وكيلم؟» پدر نبود
اي كاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند: رفته گل ... نه ! ... گلي گم ... دلش گرفت
يعني كه از اجازه‌ي بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل‌هاي سردكه بي‌دردسر نبود
اي كاش نامه يا خبري، عطر چفيه‌اي
رؤياي دخترانه‌ي او بيشتر نبود
عكس پدر، مقابل آينه، شمعدان
آن روز دور سفره، جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت: « وكيلم ؟ ... » دلش شكست
يعني به قاب عكس اميدي ديگر نبود
او گفت: با اجازه‌ي بابا ... بله ... بله ...
مردي كه غير آيينه‌اي شعله‌ور نبود

مطلب زيبايي بود ، دوست داشتي يه سري به من بزن...
يا علي


چون من هم طلبه هستم وهم رشته سينماي مستند خواستم بگم اول كه رفتم رشته سينما خيلي شوق داشتم ولي حالا كه تموم شد فهميدم كه واسه درست كردن يه فيلم چقد پول لازمه كه من طلبه ندارم.پس بچسبيد به همون درس خوندن طلبگي

سلام
خيلي اتفاقي اين وبلاگو ديدم ولي خيلي خوشحال که با شما آشناشدم
خيلي برام جالبه که هم حوزه مي خوني هم سينما
سخت نيست؟آخه من خيلي خيلي دوست دارم سينما بخونم اما احسايس مي کنم اصلا نميکشم....آخه گرافيک خوندم اونم تو دانشگاهي که فقط دخترونه است ...ولي پدرم دراومد تا تموم شد ... به خاطر همين سختيا ادامه نميخوام بدم...ببخشيد ولي انقدر سوال دارم ازتون
آخه مثل روزنه اميد بود خوندن مطلبتون
البته ناراحت شدم از اين چادريا که گفتين ...خودمم زياد ديدم اما وقتي يکي مثل شما که براش اين چيز ا عادي نيست تونسته حتما منم مي تونم...شايد..نميدونم....حتما بازم اينجا ميام
راستي فرصت داشتيد به وبلاگم سربزنيد..
يه سوال ديگه اين دانشگاهه گفتين براي صداو سيماست پاستوريزه است کجاهه؟تهرانه؟براي کارشناسي هم هست؟
بازم ببخشيد خيلي مزاحم شدم...
موفق باشيد ان شاءالله
ياعلي
+ طاهره 


چي بگيم؟ از کجا بگيم؟تو دانشگاه ما هم وضع بدتر از اينه همينايي که خودشونو با دکمه تقوا خفه کردند هم ...

چرا چرا چرا؟


سلام خانومي منتظر بقيه مطلبتون هستم .دوست داشتي سر بزن.
+ محسن 


سلام

اينجا دانشگاه هنر است ، مركز فرهنگ سازي ايران اسلامي!!!

اين هم از كار فرهنگي كه به آقايون به آن معتقدند....

   1   2   3      >