lبه به خاله خانوم بقول خودت مگه اينجا ببينيمت ! البت اونم سالي يک يا دوبارخيلي ديگه بي معرفت شديا خاله ! نميگي زبونم لال روم به ديفال دلمون برات چيز بشه ؟!
خب کجاش مشکوک بود خاله بگو تا رووووشنت کنم منظورم اين بود آدم وارد يه ارگان يا سازمان که ميشه تازه ميفهمه اوووووووووووه چه گندي پشت پرده اش بخصوص جاهاي حساس و انسان سازي مثه دانشگاه ها .. صداو سيما و حيطه هنر !!! ... و امثالهم سازمان هاي اقتصادي و سياسي باز جاي خود شايد بشه خطرش رو کمرنگتر ديد !خلاصه خداخودش رحم کنه که ازما انچه البته به جايي نرسدفريادست !!
سلام فاطمه عزيزم
از اين که هنوز آدماي متعهدي توي همچين محيطايي وجود دارن ما دلگرميم خيلي اوقات انقلاب ها رو يه نفر راه ميندازه و رهبري مي کنه. منم الان قمم ارشد فقه و حقوق مي خونم. خوشحال ميشم باهات بيشتر آشنا شم.يه وبلاگ متروکه دارم سرو سامونش دادم خبرت ميکنم لينکم کني.
سلام خانم خانما
خوبي؟خوشي؟
بميرم برات مادر چه ميکششششي!!
هِي.... ما خودمونم ميخوايم يکي بياد دستمونو بگيره وتو جوي قرار بگيريم که درست بشيم .....رشد کنيم اما فعلا کارمون شده آه کشيدن
من يکي که نه بچه درس خون و عالم شدم نه متعهد
تو را ميشناسم...... تو ميتوني هر روز بهتر از ديروز بشي
البته همه ميتونن ولي بعضيا بازيشون مياد....
آدم دردشو به کي بگه.....
والا مخ منم هنگ کرد خاله ! وقتي ميگن آدماوارد هر ارگاني که ميشن ديگه نون اون ارگان و دستگاه رو حلال نميدون حق دارن (البته اگــــــــــه حلال و حرام هنوز معني و مفهومي داشته باشه!! ) حالا شده قضيه همين هنرخوندن تو !کم نديديم از قشر هنرمند!!!! اما اين شنيده ها کي بود ماندن اون ديدن ها ! جدا همينا قراره جامعه رو بسازن ؟!! اهان البته يادم رفت بگم درکنار قشر فرهيـــــــــــــــــتخته دانشگاهي !!!! که من اينور دارم ميبينم ! زوج موفقي هستند ها
راستي بازگشت غرورآميزت مبارک خاله ! مرديم بس که تارعنکبوت پاکيديم اينجا (آي ميس يو خاله وري وري مااااااااااااااچ )