سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخوندها از مریخ نیامده اند!!!

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من ...

آنچه البته شاید به جایی برسد (! )فریاد است

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی فیلم دیدن آنچنان برایت سخت می شود که سعی می کنی با قطار درجه 2 سفر کنی که یک وقت فیلم سینمایی برایت پخش نکنند ، وقتی تحمل چند ساعت سفر با اتوبوس ولو تلویزیون دار آنقدر برایت زجرآور باشد که آرزوی یک خواب طولانی تا رسیدن به مقصد بهترین رویایت باشد . وقتی نشستن یک ساعت و اندی روی صندلی بهترین سینما و تماشای یکی از پرفروش ترین فیلم ها برایت از نشستن روی صندلی اعدام سخت تر باشد شاید هیچکس تصور نکند این دختر امل چادری با آن  چهره دیروزی وارزشی دانشجوی سینما باشد ...

خدایا چه دردی است درد بی دردی ...

وقتی علی (ع) می فرماید : اگر از شنیدن این خبر ، که در گوشه ای از سرزمین اسلامی گوشواره ای از گوش زن یهودی کشیده شده ، کسی دق کند و بمیرد جا دارد ، خدایا چرا هیچکس از اینکه در ام القری اسلام چوب حراج به همه ارزش های اسلامی و انسانی زده اند و آن چنان غارت می کنند که در آینده نزدیک نه تنها چیزی از ظاهر اسلام نمی ماند که اگر هم چیزی داشتی باید مخفی کنی که تو را به عقب ماندگی و دوری از تمدن و فرهنگ پیشرفته غربی متهم نکنند  تکانی نمی خورد !

اگر غارت ارزش ها را از قلب و دل جوان و پیر ، زن و مرد جامعه اسلامی ات ببینی و شاهد باشی نه تنها کسی نمی گرید که آنچنان زیبا و هنرمندانه غارت می شود که کرور کرور می آیند و می بینند و قاه قاه می خندند ، می خواهی ، کاش زمین دهان باز کند و تو را ببلعد !

نمی دانم فیلم پوپک و مش ماشاء ... را دیده اید واقعاً باید سیمای جمهوری اسلامی که هر دقیقه تبلیغ آن را می کند دست مریزاد گفت و به سینما گران خسته نباشید گفت که همچون خیلی از فیلم هایی که تاکنون ساخته شده چه زیبا و هنرمندانه ارزش های اسلامی را در پتوی کهنه ای پیچیده و به دور انداخت ...

چه هنرمندانه مشکل بوی فرند و گرل فرند مقدس و لوطی مآب را حل کرد چقدر هنرمندانه پوپک زیبای ، جوان ، ساده ، پاک ، بی غل و غش ، تحصیل کرده ، متمدن و ... در را بروی مش ماشاء... و تمام ارزش های کهنه و قدیمی او بست تا به او بفهماند عقیده هر کس هر چه باشد برای خودش محترم است همه باید عقاید یکدیگر را بفهمند تا بفهمد دین هم یک عقیده است عقیده یک پیرمرد خود خواه تا مش ماشاء... ریاکار ، بی سواد ، خرافاتی ... بفهمد ارزش های او همان ارزش های پوپک است فقط نوع کهنه و قدیمی و نخ نما شده اش ... دوست دختری قدیمی شهرستانی با چادر گل گلی نخی ... چیزی فرق نکرده فقط نوع و جنس محصولات فرهنگی و رقص و آواز امروزی تر شده !  

تا بفهمد به قول آن منافق هزار چهره ، نون به نرخ روز خور ، اصلاً امامت و وحی و نبوت و دین و کتاب و قرآن و ... از اول دروغ بود ... آنچه یزید گفت و دغدغه ابوسفیان بود !

مسئله محرم و نامحرم رابطه شرعی و غیر شرعی ازدواج و دوستی غربی ، مسئله رقص و آواز و غنا و ... خلاصه حلال و حرام دیگر زمانش گذشته این ها همان آفتابه مسی است که فیگورش بدرد موزه ها می خورد .

و در این میان سامی جون ، بوی فرند روشنفکر ، مهربان ، پاک ، لوطی مآب شد منجی مش ماشاء... قدیمی مرتجع ، بد اخلاق ، بی ادب ، مذهبی ، رشیوی ، ژولیده و چطور با کمک *** به دادش رسیدند آپ تو ریتش کردند و به قول خودش کرک و پرش را ریختند که بفهمد مجلس مختلط امروزی چقدر ... خدایا !

زمانی به ارزش ها در لفافه حمله می شد و امروز دیگر نیازی نیست که معروف منکر و منکر معروف شده ، امر به منکر و نهی از معروف ! زمانی رقص و آواز از برنامه های کودک و با قصه و حرکات موزون شروع و امروز با رقص پا ( چاردیواری ) در تیتراژ و عروسک های دختر و پسر ( آجیل عید ) و هنرمندان کودک ( فتیله ) دیگر مسئله حل شده کمی صبر ... عکس العمل نشان ندهی فیلم ها و برنامه های آپ تو دیت تری در راه است .

البته شاید اگر به گوش هنرمندان برسد که من از این فیلم های تجاری و عامیانه دیده ام از دانشگاه اخراج شدم چون آنچه در دانشگاه های هنر ما تدریس می شود هنر است و آنچه می سازند فیلم هنری از آن فیلم ها که داوران جشنواره ها می فهمند نه عوام الناس ، و البته برای سرگرمی مردم هم باید فیلم هایی روی پرده سینما برود به دور از قالب های دست و پاگیر هنری و نماد ها و ...

والحق در این میان هم بعضی خوب از آب گل آلود ماهی می گیرند و البته در آن سو ، اینگونه نیست !

تلفیق بهترین تکنیک های هنری ، استفاده خوب و کامل از همه فیلم ، از همه سمبل ها و نماد ها و نورپردازی و رنگ ها ... ، شناخت خوب و کامل از ذائقه تماشاگر ، ساخت محکم و اصولی فیلم و هدف داشتن در کار در رسیدن به خواست های شیطانی و کوبیدن آنچه دشمن خطایش می کنند ، رسانه های غربی را به چیزی تبدیل کرده که خیلی فیلم های تجاری اش حداقل ارزش دیدن دارند و باز به یاد کلام مولای مظلومان علی (ع) می افتیم که می فرماید : ای کاش 10 تا از شما را می دادم و یکی از سربازان معاویه را می گرفتم که آنها در باطلشان محکم و شما در حق تان سست هستید .

و این درد وقتی غیر قابل تحمل می شود که فیلم هایی که با نام ارزش ها و پول سینمای ارزشی روی پرده سینما یا صفحه تلویزیون می رود آگاهانه یا ناآگاهانه به همان بیراهه بروند ، وقتی در سریالی که قرار است تاریخ درد ها و ارزش های یک ملت را به تصویر بکشد سریالی که با پول سینمای دفاع مقدس ساخته شده ( سریال در چشم باد ) به جای روایت صادقانه تاریخ یک ملت مسلمان و غیور و دردمند هر شب بنشینی و سعی کنی تاریخ را از لا به لای روابط دوستانه و عاشقانه مجاز و غیر مجاز با دیالوگ های فدایت شوم و آرایش ها و پوشش های آنچنانی هنرپیشه ها و گاه به تمسخر گرفتن ارزش ها اما به شکل هنرمندانه اش و شب نشینی ها و مجالس رقص و آواز که همه قسمت های سریال شدیداً روی آن تاکید دارد ، کشف کنی !

* وقتی در سریال بانو که برای شب های محرم ساخته شده آژان خطاب به زنی که حالا معلوم نیست به دنبال کدام حق و ارزش پایمال شده اش آنچنان چادر به کمر بسته و نقاب از چهره برداشته و به میدان مرد ها می تازد ( که آخر باز هم سر از عشق های سرکوب شده و خواستگاران نافرجام و ... در می آورد ) ، می گوید از کی ضعیفه ها اینقدر پر رو شده اند که دنبال حق شان آمده اند پاسخ می دهد از زمانی که چادر از سرشان کشیدید ( که کشیدن چادر از سرهم ضعیفه ها را قوی می کند ! )

* وقتی هر سال سریال ها و فیلم های دهه فجر ، دهه ای که به گفته معمار انقلاب اسلامیان انفجار نور بود در کشور ، نور اسلام و معنویت ، شده روابط عاشقانه یک دختر مبارز با یک پسر ساواکی و نهایت یک  سری زد و خورد و ... و در آخر هم پرونده مبارزات یک ملت مسلمان و انقلاب آن ها با آزادی یا نهایت مرگ آن دختر چریک به دست دوست پسر متحول شده ساواکی اش بسته می شود .

* وقتی مکان سریال ها شده زندگی های اعیانی شمال شهری و نهایت ملاکان شهرستانی و ویلا های شمال و تقدیس و تطهیر شمس العماره ها و عشق ها و دل بستن ها و دل کندن ها در قالب حل معضلات و مسائل جامعه


* وقتی احساس می کنی سریالی که کمی خواسته به معضلات فرهنگی و اقتصادی کشور و روابط سالم خانوادگی و از سویی فساد و بی بند و باری و عواقب آن بپردازد ( به کجا چنین شتابان ) به عمد یا غیر عمد در بدترین ساعات کم تماشاچی شب ( ساعت 19 ) و بدون تکرار برای شهرستان ها پخش می شود و تازه در همان سریال هم هر چه نقش مثبت است به افراد ژولیده موجی بد لباس بی ریخت داده شده و هر چه افراد منفی تر می شوند خوش برخورد تر ، خوش لباس تر مرفه تر و آسوده تر معرفی می شوند .

* و وقتی می بینی اگر یکی دو کارگردان ( البته بیشتر از حق نگذریم ! ) هم بخواهند فیلم خوب و نسبتاً ارزشی یا سریال بدور از این مسائل و معضلات بسازند آنچنان از طرف دوست و دشمن بایکوت می شوند که بعد مدتی یا به تنهایی و انزوا کشیده شد ( البته نه از طرف مردم که بعضی به ظاهر هنرمندان ) ، یا کم کم ، آرام آرام و ساکت آنچنان همرنگ جماعت می شوند که گاهی جماعت نیز به پای آنها نمی رسند ...

آنوقت غمباد می گیری

خدایا ... ً

فاین تذهبون !

امشب بنا به روال به خاطر نذری که داشتم قرار بود زیارت عاشورا بخوانم اما به یاد این روایت افتادم که شیطان روزی بر سر در بهشت خواند که کسی بزودی سرکشی کرده و از اینجا رانده می شود . هر وقت از آنجا گذر می کرد براولعن می کرد ... !

و من نخواستم امشب خودم را لعن کنم و نخواهیم که خودمان را لعن کنیم . ( لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم : خدا لعنت کند کسانی که تمهید و آماده کردن آن ها را با اطاعت و تمکین در قتل حسین (ع) ) و نخواستم تسبیح بدست بگیرم و صد بار بگویم :

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنم جمیعاً !

خدایا به ما رحم کن !

تا آن هنگام که هنرمندان ما سید شهیدان اهل قلم را به موزه های تاریخ می فرستند و ردی از اثار آوینی صاحب سبک ، سید شهیدان اهل قلم که آثار او در دانشکده های هنر خارج از کشور تدریس می شود ( به نقل از رحیم پور ازغدی ) در دانشکده سینما نمی بینی و تا آن هنگام که متدینین ما روزی صد بار عصبیتی که حسین را کشت لعن می کنند اما از کنار دانشکده های هنر با احتیاط و سریع رد می شوند که یزیدی نشوند و تا زمانی که احساس درد نکنیم و همتی مضاعف به کار نبندیم .

فریاد علی (ع) را خواهیم شنید که ای کاش 10 تا از شما را می دادم و یک نفر از سربازان معاویه را می گرفتم ... آیا کسی این فریاد را می شنود .

مردم ما مسلمانند و متدین هستند .

و هنوز فریاد پیر جماران  و معمار انقلابمان به گوش می رسد .

 "به داد اسلام برسید

آی علمای اسلام به داد برسید . "

پ.ن:

فعلا همین !

می گویند راه کار ارائه ندادی...
 "تا آن
هنگام که متدینین ما روزی صد بار عصبیتی که حسین را کشت لعن می کنند
اما
از کنار دانشکده های هنر با احتیاط و سریع رد می شوند که یزیدی نشوند و تا
زمانی که احساس درد نکنیم و همتی مضاعف به کار نبندیم ."