سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخوندها از مریخ نیامده اند!!!

خود درگیری های یک افتاده ، از آن ور دیوار فمنیست!!

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم 

این روزها که  به شدت افتاده ام به تفکیک میان حوزه های عمل زن و مرد (خودم هم نمی دانم از تنبلی هست یا ربط دارد به مطالعات اخیرم! ) به بعضی چیزها که می رسم گیج می شوم . میبینم هیچ جوره نمی شود از زیرش در رفت ،بحث  واجب کفایی و واجب عینی راه می اندازم، هرکار میکنم  ... 

یکی اش همین بحث انتخابات ، چند وقت پیش برایم پیامی آمد که اگر می توانید در حوزه های زیر برای پر شور شدن انتخابات فعالیت کنید، اعلام نمایید و من هم با خونسردی به خودم گفتم :کارهای مردانه ! و با همان خونسردی از زیرش در رفتم. 

اما امروز یک چیزی ته دلم را خالی کرد ... 

امروز ، حضرت زهرا سلام الله علیها  را دیدم که دارد یکی یکی در خانه ی اهل مدینه را می زند ...

می خواهد بیعت بگیرد برای امامش... 

می خواهد امر ولایت زمین نماند ...

همان فا طمه ای که ...

.

.

.

.


چمدان جادویی ما !

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

آدم ها وقتی متاهل می شوند وارد مختصات جدیدی از زندگی می شوند و این مختصات  جدید انتظارت جدیدی ایجاد می کند و این انتظارات جدید مغز آدم را به کار می اندازد ! شاید یکی از دلایل تکامل آدم ها  بعد از ازدواج همین به کار افتادن مغزشان باشد !

***

آن روزها که خانه بابا بودیم یک چمدان بزرگ داشتیم ، که البته آنقدرها هم بزرگ نبود،ولی در چشم ما بزرگ دیده می شد و تویش پر بود از هدیه های مختلف، از پارچه لباس مجلسی بگیر تا کیف و لباس نوزاد و لباس مردانه و اسباب بازی و ... کنارش هم یک سری لوازم خانگی و کاسه بشقاب بود. خلاصه هروقت قرار بود مهمانی برویم و هدیه ای ببریم اول سری به این چمدان جادویی می زدیم ! بعد هم مامان با دقت و حوصله با توجه به معیار های خاص خودش یکی را انتخاب می کرد و کادو می پیچید .

از وقتی که  آمدیم سر خانه و زندگی خودمان یکی از دغدغه های بزرگ مان شده بود همین ! تولد باید چی ببریم ، عید دیدنی چه هدیه بدیم ؟ هدیه عروسی باید چه مدلی باشد و ...! (هیچ وقت فکر نمی کرم این هم از دغدغه های زندگی باشد !) البته وقتی این انتخاب با زندگی دانش جویی همراه باشد یک مقدار پیچیدگی بیشتری پیدا می کند !

هربار کلی روی این موضوع فکر میکردیم...

تا این که به یک نتیجه خوب رسیدیم!

اولین بار از تولد پسرخاله کوچولوی همسرم شروع شد . یک کتاب داستان خوشکل با یک چراغ خواب گرفتیم بردیم برای آبجی بزرگ ترش که با آمدن داداش کوچولو اوقاتش تلخ شده بود و قدم نورسیده را به او تبریک گفتیم ، مناسبت بعدی عید بود . حدود پنجاه شصت کتاب در قطع جیبی  گرفتیم و خیلی با سلیقه کادو کردیم و هرجا می رفتیم و هرکس میامد خانه مان یکی می دادیم . بعدتر پاگشای عروس جدید خانواده بود ... بعدتر عروسی دوستمان  و همین طور پیش رفت ...

 از آن روز دیگر دستمان به هدیه دادن کتاب گرفته !

 

البته این کار هم پیچیدگی خاص خودش را دارد ، باید مخاطب شناسی ات خوب باشد، خودت کتاب خوان حرفه ای باشی و بتوانی تشخیص بدهی که چه کتابی به درد چه قوم و خویشی می خورد، به درد چه سنی میخورد ، چه مباحث و سوالاتی الان روی بورس است و خیلی مولفه های دیگر !

مثلا برای کسانی که اهل کتاب خواندن نیستند باید از کتاب های مختصر مفید شروع کرد ، اگرمخاطب جوان است یک رمان جذاب هم جواب میدهد .  اگر هم کتابخوان است در نظر گرفتن نویسنده های محبوب یا سیر مطالعاتی اش جواب میدهد . میتوانید قبلا سری به کتابخانه شخصی اش بزنید .

برای جوان ها شکیل بودن کتاب مهم است.

اگر کسی تخصص خاصی دارد در نظر گرفتن تخصصش می تواند برایش جالب باشد ، اگر می دانید کسی از اقوامتان سوالی دارد کتابی مناسب با درگیری ذهنی اش بخرید .برای بچه ها طراحی جلد و صفجه آرایی کتاب مهم است .

در نظر گرفتن نیاز طرف مقابل هم خیلی مهم است ، مثلا کسی که تازه بچه اش به دنیا آمده یک کتاب تربیت کودک برایش جالب خواهد بود . یاکسی که تازه ازدواج کرده مهارت های مدیریت زندگی به دردش خواهد خورد .

نکته ای که باید در نظر داشت ، داشتن یک تعریف جذاب از کتاب است . سعی کنید قبل از هدیه دادن حتما کتاب را خوانده باشید و از محتوایش مطمئن باشید . وقتی کتاب را هدیه می دهید با یک جمله یا چند جمله باید مخاطب را ترغیب کنید کتاب را بخواند . چه معرفی نویسنده باشد، چه معرفی موضوع کتاب باشد، چه حجم عظیم مخاطبانش باشد یا اینکه به چاپ چندم رسیده و ... بستگی به مخاطب دارد .  

مثلا ما یکبار به اطرافیان حدیث عنوان بصری هدیه دادیم ، بعد فهمیدیم خیلی ها هنوز سراغش نرفتند،جناب همسرنشست و در یک جلسه پیکنیک خانوادگی چند بندش را شرح داد . تازه خیلی ها ترغیب شدند بروند بخوانندش ...

.

به نظر من پا گرفتن چنین روندی دو فایده اصلی دارد :

1. آگاهی دادن

2. هویت دادن

1.خیلی ها هستند ،خانم های خیلی مقید و مذهبی اما مثلا موقع خرید جهیزیه برای دخترشان که می شود . خانه را پر می کنند از اجناس رنگارنگ خارجی ، چون نمی دانند معنی اقتصاد مقاومتی را ،نمیدانند مفهوم عزت ملی چگونه شکل می گیرد ، اصلا عزت ملی به چه دردی میخورد ! نمی دانند انگلستان مدتی کل مرزهایش را بست و اجازه ورود هیچ کالایی را به داخل کشورش نداد تا به خودکفایی برسد. حتی زمانی که مردمش از گرسنگی مردند نگذاشت از خارج گندم وارد کنند! نمی دانند کودکان ژاپنی به کسانی که جنس خارجی میخریدند می گفتند خائن به وطن و آنها را هو می کردند !تا اقتصادشان پیشرفت کرد .

2.خیلی ها هستند سربسته می دانند که چه کاری درست است چه کاری غلط ، مثلا برای عروسی شان با اینکه می دانند برخی موسیقی ها و برخی رفتار ها غلط است . از ترس حرف مردم و دهن کجی های اقوام می گویند . یک امشبی اشکال ندارد و خودشان بساط را جور میکنند! یا وقتی می روند دانشگاه سریع حجابشان و همه اعتقاداتشان را از دست می دهند . احتمالا به خاطر این است که هویت شان هنوز شکل نگرفته هنوز به داشته هایشان افتخار نمی کنند . چون نمی دانند شخصیتشان چقدر بالاست. چون نمی دانند فلسفه این کارشان چیست ...

  چند وقت پیش سخنان ارزشمندی از رهبرمان خواندم که گفته بودند «از جمله‌ی کارهای بسیار مهم، کتابخوان کردن زنان است. یک شیوه‌های ابتکاری پیدا کنید، برای این‌که خانمهای داخل خانه را کتابخوان کنید. متأسفانه زنان ما با کتابخوانی خیلی انسی ندارند. هزاران کتاب در بازار می‌آید و میرود، اما اینها مطلع نمیشوند. این کتابها معارف بشری است که ذهنها را برای بهتر فهمیدن، بهتر اندیشیدن، بهتر ابتکار کردن، و در موضع بهتر و صحیحتری قرار گرفتن، آماده میکند.»

به نظر من می توان از همین رسم هدیه دادن کتاب شروع کرد . در تولدها ، عروسی ها ،عید دیدنی ها ،قدم نورسیده مبارک ها و هرجایی که بتوان فکرش را کرد . جوان ها می توانند این ساختار شکنی ها را بکنند. مخصوصا اینکه ذوق و سلیقه و حوصله اش را هم دارند .

البته باید به هم پیشنهاد بدهیم . چه کتابی برای جوانان بخریم ،چه کتابی برای کودکان ،برای مادر ها ،برای پدرها ، مثلا اگر دختر خاله مان تازه به دانشگاه رفته و مغزش پر شده از شبهات رنگارنگ و کم کم دارد همه چیز را به باد می دهد چه کتابی به دردش می خورد . عمه مان اگر اصرار دارد جهیزیه خارجی بخرد چه کتابی برایش خوب است ، پسر دایی مان که تازه ازدواج کرده و...

 در مرحله  اول باید یک لیست کتاب پیشنهادی تهیه کنیم و در مرحله دوم حتما خودمان اول کتاب ها را بخوانیم .

من انشالله سعی دارم یک لیست کوچک از کتاب هایی که خودم خواندم و اینکه هرکدام با چه کسی تناسب دارد را توی وبلاگ بگذارم . ممنون می شوم شما هم در این زمینه کمکم کنید . پیشنهاد میکنم شما هم این کار را بکنید .

 

 


انتظار نداری که ...؟

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز داشتم اخبار را می خوندم که چشمم به خبری با این مضمون افتاد : تیم والیبال آمریکا به احترام ایران تا اذان آب نخورد ...

و پایینش هم موجی از پیام ها ی به به و چه چه که چقدر آمریکایی ها با فرهنگند و ما بی فرهنگیم ... و چرا ما باید به همچین آدم های با فرهنگی مدام بگیم مرگ ؟؟

 

خواستم بگم انتظار ندارید که ما و بقیه مردم دنیا با یک ساعت آب نخوردن تیم والیبال آمریکا ؛

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

 

بمباران هیروشیما و ناکازاکی

هیروشیما و ناکازاکیهیروشیما و ناکازاکی

 

جنگ عراق

 جنگ عراق

 

جنگ افغانستان

افغانستان

 

حمله به پاکستانی ها با هواپیماهای بی سرنشین

 

 

کمک به عراق در حمله به ایران و حتی حضور در این جنگ(+)  ،حمله به هواپیمای مسافربری، توطئه طبس ،حمایت از فتنه 88 و...

 

حمایت همه جانبه از رژیم کودک کش اسرائیل

 

حمایت همه جانبه از عربستان برای حمله به یمن و بحرین و...

کشتار یمن

 

ارسال سلاح و آموزش به داعشی های خونخوار

 

حملات نژاد پرستانه مردم و حتی پلیس آمریکا به سیاه پوستان خود

تهدید های هرروزه آمریکایی ها برای حمله به ایران

....

و هزاران مورد دیگر که در این پست نمی گنجد  را نادیده انگاریم و آمریکا را مهد تمدن بنامیم؟؟؟

آنگلوساکسون هایی که حتی به بومی های آمریکایی هم رحم نکردند و زنده زنده پوستشان را کندند!(+)

 

پ.ن:

* می توان با تسامح گفت منظور ما دولت آمریکاست نه مردمشان ، اما مگر از خارج آدم بار می زنند که بروند برایشان رئیس جمهور انتخاب کنند یا خدایی نکرده همواره در انتخاباتشان تقلب صورت می گیرد؟
آیا دولتمردان آمریکایی شخصا به مناطق مختلف دنیا می روند و آنجا مردم را  می کشند و بر می گردند؟
گزینه دیگری هم هست که آن گول زدن مردم آمریکا و گول خوردن آنان برای ایجاد چنین روندی ست ... که امیدوارم روزی همه مردم جهان بیدار شوند ...
* در تمام این موارد بیشتر عکس کودکان را گذاشتم که دیگر هیچ جوره نمیشود گناه یا خطایی را به آنان نسبت داد و آنان را مستحق چنین مرگی دانست .

سخنان رهبر عزیزم مثل همیشه عالی : ... آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنباله‌روان آمریکا است - یک چهره‌ی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثت‌آلود را در زیر پرده‌های توجیه میپوشانند، اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت.

.

کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد.

.

* به نظرم حرکت خوبی می آید موجی به اسم "حقوق بشر آمریکایی ... " ایجاد شود و هرکس در یک پست کوتاه  عکس دار جنایت های آمریکا را یادآور شود ،تا خدایی نکرده مردم یا خواص باورشان نشود که آنجا مهد تمدن است و ما بی خودی داریم مرگ بر آمریکا می گوییم !! و مرض داریم! 
* زمانی سخن از بخشش و فراموشی می آید که کسی پشیمان شده باشد و کارش را ترک کرده باشد در غیر این صورت می شود نادیده گرفتن و حماقت !! 
*موارد بالا فقط مشتی نمونه ی خروار بود که یک لحظه ای به ذهنم رسید اما قطعا عمق فاجعه هزاران مرتبه بیش از اینهاست ... بعلاوه خرج پولهای هنگفت و تلاش هایشان برای ایجاد کودتا و تفرقه و آشوب در کشورهای مختلف را فاکتور گرفته ام !
* شاید در نگاه اول فکر کنیم که آمریکا فقط به کشورهای شرق و خاورمیانه چشم دارد و دق و دلی اش را سر آنها خالی میکند اما اگر اروپایی ها چشم باز کنند شاید بفهمند ریشه بحران های مالی شان به کجا می رسد !

*برای درک بهتر میزان فرهنگ و تمدن آمریکا خواندن کتاب ریشه های الکس هیلی هم خالی از لطف نیست!


.

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

داشتم صحیفه امام(ره) را می خواندم که این جمله توجهم راجلب کرد :


آقایان محترم! خانمهاى محترمات! نداى اسلام را لبیک بگویید. اسلام براى تأمین علف نیامده است! اسلام براى تأمین معنویات آمده است‏!

صحیفه امام    ج‏7   ص : 533 

 

 


توزیع اعلامیه امام

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه وقتی آقاجون از روش های پخش اعلامیه های امام ره بین مردم و حتی توی ارتش و ابتکاراتشون برام می گفتند یا از اینکه چه خطرهایی رو به جون می خریدند ، کلی ذوق می کردم و به داشتن چنین پدر بزرگ زرنگ و انقلابی بسیار افتخار می نمودم !(پدر بزرگم زمان شاه یک ارتشی بودند که همه فکر میکردند بسیار وفادارند به ارتش و شاه اما نمی دونستند در پشت پرده چه آتیشی می سوزونند.مدرک داشتن مستند شون رو شبکه دو ساخت  .)

امروز وقتی داشتم این صفحه رو چک می کردم چشمم به جمله ای افتاد که دلم ریخت  :

" توزیع اعلامیه امام :

باسلام
خداقوت
ما در شهرستان ماسال با دوستان خود در فضای مجازی تا حد توان نامه امام را به مردم جهان رساندیم"

 و با خودم فکر کردم امام ما هم اعلامیه داده اما ما برای نشرش چکار کردیم ؟؟؟ چه ابتکاراتی به خرج دادیم و چقدر وقت و هزینه کردیم براش ؟؟ برای پیروزی یک انقلاب جهانی ما چیکار کردیم ؟؟! پس فردا چی داریم که برای نوه هامون تعریف کنیم و اونها بهمون افتخار کنن ؟باید فکر کرد

والا !

 

 ببینم ما چیکار میکنیم با اعلامیه های اماممون  اینم لینک نامه

این هم آدرس یک وبسایت که روش های خوبی برای نشر نامه پیشنهاد داده و پوستر های مناسبی داره

.

.

.

 و جاهدوا فی الله حق جهاده ..." هو اجتباکم "

 


دولت تدبیر و امید ؟

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رسول خدا (ص) :  

                        «ما أخافُ عَلی امَّتِی الفَقرَ»،«و لکِن أخافُ عَلَیهِم سوءَ التَّدبیرِ».

                        من بر امتم از فقر* نمی ترسم از بد تدبیری و سوء تدبیر می ترسم.       

                 عوالی اللئالی، احسائی، ج 4، ص 39

 

* تحریم

 

 

 


نامه دوم به اوباما و دوستان

    نظر

hi

دیروز داشتم در زمینه ی تلاش های بی شائبه تان در مورد ... و ... و ... مطالعه و تامل می کردم این شعر به ذهنم رسید گفتم برایتان بفرستم شما هم کمی رویش تامل کنید شاید چیزی دستگیرتان شد .

 

.

.

.

 

چراغی را که ایزد برفروزد                        هر آنکس پف کند ریشش بسوزد !



حالا اگر کسی هم مثل شماها کلا ریش نداشت شاید بقیه جاهایش بسوزد .

 

از ما گفتن بود !

 

از شما هم نشنیدن و سوختن جای ریش و سایر اعضا!

 

 

 

 

 

نامه ای به اوباما

 

 

 

 


چند سال طول میکشد ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست دارم شخصیت های فیلم های قدیمی  را در سنین  بالاتر شان دنبال کنم ،  معمولا تذکر برانگیز است برایم . یکی از آنها پسر بچه معصومی بود که بسیار دوستش می داشتم بعد ها فهمیدم در جوانی دائم الخمر می شود و به ماری جوانا رو می آورد و کارش به زندان  میکشد! بسیار متاسف شدم ...

 دیروز فیلمی دیدم  از سالهای 1940  وقتی کاراکتر اصلی را سرچ کردم فهمیدم زیباترین زن  دنیا در زمان خودش شناخته شده بود. کلی قیافه اش را آنالیز کرده بودند و نسبت های چهره اش را در آورده بودند !

 

- از یک سنی به بعد باید کرم دور چشم بزنی ،پوستت را مدام مرطوب نگه داری ، ماسک بزنی 

- بعدتر  باید پوستت را لبفتینگ کنی ،  با چند عمل زیبایی می شود کارهای خارق العاده ای کرد، می شود بوتاکس تزریق کرد و...

اما نهایت به اینجا میرسی !

زیباترین زن دنیا

 

سر و ته روی هم بگذاریم اگر زیباترین زن دنیا هم باشی 20 - 30 سال زیبایی و طراوت  داری . بعدش می شوی این (عکس بالا همان زیباترین زن دنیاست !)

خاصیت دنیا همین است .

 

 اگر تعریف انسان از زن ،از خودش ، بشود این چیزها ، اگر هم و غمش این ها بشود ،بعد از 50 سال که زیباییش ته کشید می شود یک آدم پوک ،که حتی به درد لای جرز دیوار هم نمی خورد ! یا باید بگذاری اش سرای سالمندان یا وقتی مرد و بویش بلند شد و همسایه ها را آزرده کرد یکی برود جمعش کنند ! توی این جهان بینی فرد با بالاتر رفتن سنش عزت و احترامش بالاتر نمی رود ، ارج و قربش بیشتر نمی شود چون تاریخ مصرفش به پایان رسیده !

 

همین !

 

 

 

 

 


یک لشکر نامرئی!

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

یک عده هستند توی دنیا ؛ کارشان این است که می نشینند محاسبه می کنند . چی را ؟ برایت می گویم ...

 می نشینند و می شمرند ...

هواپیماهای جنگی را ،

تانک ها و موشک هارا ،

می نشینند آخرین مدل سلاح ها را ردیف می کنند. متعارف وغیر متعارفش فرقی نمی کند حالا شیمیایی باشد یا اتمی!

بعد هم آمار افراد آماده و دست به تفنگ را در می آورند.

آمار ماهواره ها و پهباد های شناسایی را ،

دودوتا چهار تا می کنند. معادله های مختلف می ریزند و هر جور حساب می کنند به یک نتیجه می رسند ...

خوشحال می شوند ، البته بهتر بگویم" سرمست "و می زنند به معرکه ...

بعد هرچه جلوتر می روند میبینند نمی شود، می بینند یک جای کار می لنگد ، می بینند سه روزشان هشت سال شده ، می بینند چند ساعتشان 33 روز شده ... و چند لحظه شان 22 روز طول  کشیده  اما نشده آنچه باید می شد ...

بعد گیج می شوند، تقصیر ها را گردن هم می اندازند، هم را توبیخ می کنند و سعی می کنند برای دفعه بعد محاسباتشان را دقیق تر کنند ، سعی می کنند حساب شده تر جلو بروند ... دوباره محاسباتشان را از سر می گیرند ؛ البته این بار بسیار دقیق تر از دفعه های پیش .


اما خودشان هم نمی دانند در محاسباتشان اشتباه کرده اند ، هر بار بعضی چیزها را از قلم می اندازند ...

آنها زن های  توی خانه را از قلم می اندازند... کودکان در گهواره را هم ...یادشان می رود سنگ های روی زمین را بشمرند ... و هربار وهربار توی محاسبه یادشان می رود وعده های خدا را بشمرند... آنها نمی دانند ما یک لشکر نامرئی داریم !

 

و بالاخره یک روز خواهند فهمید  ...و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون (227)

 


 

پ.ن :--------------------------------------------------------------------------------------------------------

کاش همه مردم دنیا

  به جای یک دقیقه سکوت کردن

به جای یک عمر سکوت

همه فقط

یک دقیقه فریاد می کشیدند!…

 

 




نامه ای به اوباما ...(از یک راز برای شما می گویم !)

بسم الله الرحمن الرحیم 


آقای اوباما این نامه را برای دوستانت بلند بلند بخوان !


سلام که نمی شه بهتون گفت چون سلامتی میاره پس hi :


احوالاتتان چطور است ؟ هرچند میدانم این روزها حسابی از دست ما کلافه شده اید  … 

می دانم وقتی توی مجله های خودتان می خوانید سرعت پیشرفت علمی ایران را ، چقدر دلگیر می شوید، مجله «نیوساینتیست» (Newscientist) را می گویم که گفت : «تولید علم در ایران، یازده برابر میانگین جهان و سریعتر از هر کشور دیگری ست  

وقتی می بینید توان موشکی و دفاعی ایران را؛

وقتی می بینیدپیشرفتهای پزشکی ایران را؛

وقتی می بینید پیشرفتهای هسته ای ایران را؛

و...


  آن وقت است که  دلتان می خواهد یک شبی، نصفه شبی بیایید و تمام پیچ و مهره های تاسیسات هسته ای مان را از هم باز کنید، تا فقط کمی دلتان خنک شود . ان وقت است که دنبال راه چاره اید دنبال راه نفوذید دنبال اسب تراوا می گردید و شما که در طول تاریخ همیشه ضرب شصت مسلمانان غیور ایران را دیده اید به تجربه اندلس می اندیشید، اما ایران اندلس نمیشود، ایران اندلس نیست می دانید چرا ؟

 کمی برگردیم به عقب ان روزهایی که مغولها حمله کردند ، اگر کشتند و اتش زدند و ویران کردند اما اخرش مغلوب فرهنگ ما شدند و در مقابل این فرهنگ غنی زمین گیر شدند..

جلوتر بیایید حمله پرتغالی ها و دفاع جانانه مردم جنوب را یادتان می آید؟

 و آن روز هایی که خورشید در مستعمرات انگلستان هیچ گاه غروب نمی کرد و هر جای دنیا منافعی میدید و زورش می رسید استعمار می کرد ، ایران هیچ وقت مستعمره نشد نه مستعمره  انگلستان که هیچ جا...

آن روزهایی که از شمال با روس ها می جنگید و از جنوب با انگلیس ها درگیر بود ، هیچ وقت کمر خم نکرد میرزا کوچک خان جنگلی را که می شناسید دلیران تنگستان را چه طور؟ رئیسعلی دلواری را که یادتان هست؟

مدرس و شیخ فضل الله نوری....

امیر کبیر را چه طور؟

چمران و کاوه را

بهشتی و رجایی

اصلا خمینی را چطور؟

مادران شهیدمان را که فراموش نکرده اید؟ همان هایی که با افتخار فرزندانشان را به جبهه می فرستادند و در تشیع جنازه او شیرینی پخش می کردند و بلافاصله فرزند دیگرشان را به جبهه می فرستادند تا سنگر او خالی نماند ...

میدانم که زخم های کاری شان هنوز روی تنتان است .اینها هنوز هم هستند... هنوز هم ادامه دارند...

می دانید راز این که وقتی امثال  مصطفی احمدی روشن را شهید کردید نزدیک به 6000 دانشجو رشته تحصیلی شان را به فیزیک هسته ای تغییر دادند تا راه او را ادامه دهند چه بود ؟

اسطوره های ما که مثل بعضی ها (!) خدایانی نیستند که به خاطر هوا های نفسانی هر روز و شب به جان هم افتاده باشند و سر زن های زیبا با هم جنگ راه بیاندازند !!  ایرانی اسطوره اش  رستم و اسفندیار است که غیور بودند و شجاع! اسطوره ی ما کاوه ی ضحاک کش است ...

و اسوه و الگوی ما حسین(ع) است که هر آزاد مردی از هر دینی در مقابل او زانو می زند ... همو که گاندی هم درباره اش گفت :

 اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،بایستى از سرمشق امام حسین‏ پیروى کند.


و زنان ما عروسکهای خیابانی و مانکن  نیستند که الگو دارند ؛

آنها در پاکی و عفافشان در شجاعت و بصیرتشان  اسوه هایی دارند چون  فاطمه (س) زینب کبری(س)، مریم عذرا(س) خدیجه (س) و آسیه (س) ...

 داستان کاخ یزید را که خوانده اید؟


می دانم وقتی بعضی اختلاف نظرها را و اختلاف سلیقه ها را می بینید گل از گلتان می شکفد وقتی مردم به مسئولانشان گله ای یا توصیه ای می کنند یا احزاب به هم نقدی می کنند...

می دانم بعضی نا هنجاری های ظاهری و مشکلات فرهنگی را می بینید چقدر امیدوار می شوید و قند توی دلتان آب می شود ...

اما خواستم بگویم دلتان را خوش نکنید به بعضی نا هنجاری های ظاهری و نه حتی یک جریان فرهنگی که دو روز می اید و می رود...

خیلی از همین خانم ها که در عرف به انها بدحجاب می گویند و جوانانی که ظاهرشان به هنجارهای دینی تفاوت دارد دلشان برای انقلاب می تپد. مردم ما انقلاب شان را، نظام شان را دوست دارند این همه شهید داده ند خودشان هوای جامعه را دارند حتی هوای مسؤلانشان را...

مردم ما خاصیتی دارند که هیچگاه یک راه غلط را  تا اخر نمی روند خودشان می فهمند نقشه هایتان را و خودشان همه چیز را جمع و جور می کنند.

مگ در زمان بنی صدر همه چیز تمام شد؟

مگر وقتی فتنه ی سبز را با حمایت منافقان خارج نشین علم کردیدهمه چیز تمام شد؟

9 دی را که به یادارید اگر یادتان رفته برایتان بگویم که من ان روز بودم جمعیت آنقدر زیاد و فشرده بود که راه رفتن را مشکل کرده بود، فاصله میدان  امام حسین (ع) تا میدان ازادی را که می فهمید؟

اصلا تا حالا فکر کرده اید که چرا ایرانی ها اسلام طالبانی که شما علم کردید را پس زدند؟

اسلام متحجران بی عقل را، اسلام انانی که به نام اسلام زن و کودک سر میبرند...

اسلام انانی که به اسم اسلام دختران را می ربایند...

مردم ما هوشیارند به بعضی ظواهر دل خوش نکنید!


اما مثالی برایتان بزنم:

آن روزها را یادتان می آید؟  همان روزهایی که اجدادتان مستر همفر جاسوس و امثالش را فرستادند بلاد اسلامی تا نقاط ضعف و قوت مسلمان ها را برایتان کشف کنند همان روزهایی که مستر همفرتان گفت یکی از دلایل قوت مسلمان هاحجاب است :
 «زنانِ آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست».
«به هر وسیله‏ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی را در بین مسلمانان رایج نمود ... خواه ناخواه وقتی زن‏ها از حجاب خارج شوند، مردها و جوانان فریفته می‏شوند ودر نتیجه، فساد در کانون خانواده ‏ها رخنه می‏کند. برای اجرا باید اول سعی کرد زنان غیرمسلمان درکشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز از آنان پیروی کنند.»   (یادداشت های مستر همفر صفحه 54)

رضاخان که آمد شروع کرد به برداشتن حجاب از سر زن ها ...  حتی خیلی جاها با زور چادر از سر زن مسلمان کشید اوایل زن ها خیلی سختشان بود اما ... شاید کم کم بعضی ها عادت کردند ...

محمد رضا هم که آمد  ...

... توی همین تهران قمار خانه بود ، کاباره هم بود ، توی تلوزیون فیلم های آنچنانی هم بود،مجله های مبتذل را هم ضمیمه اش کنید ... دیگر اوضاع همان جوری شده بود که شما آرزو داشتید ...

اما شما حساب یک چیز را نکرده بودید ...

.

 مردم ریختند توی خیابان ها همین محمدرضا را بیرون کردند. خودشان به جمهوری اسلامی رای 98 درصدی دادند ... بعد هم با دست خالی سال جلو همه ی به ظاهر ! ابر قدرت ها ایستادند ،جلوی همه ی دنیای شما...

به نظر شما چرا ؟

این هم بر میگردد به خاصیت مردم ما که هیچ وقت یک راه غلط را تا آخر نمی روند ...

 اصلا ما یک راز بزرگ داریم....

شما ممکن است خیلی چیزها را نفهمید ولی بروید بپرسید بروید از سربازانتان که در جنگ33 روزه در لبنان جنگیدند از این راز بپرسید.

شماهایی که نهایت تئوری تان همان قلعه حیوانات است سر در نمی اورید از این چیزها ،و بدانید هیچ جوره نمی توانید ما را با ان تئوری ها تفسیر کنید.

که تئوری های ما جهان بینی ما و دنیا و اخرت ما خیلی برتر است از این چیزها که شما به ان می اندیشید ما کسی را داریم که به ما وعده پیروزی داده و ماهم به او اطمینان داریم.

و شما هیچ کاری از دستتان بر نمی اید .   این خط  این هم نشان ! سالها بعد در زباله دان های تاریخ  همین امروز و همین ساعت را به یاد بیاورید ...

آقای اوباما و دوستان ! دعوتتان می کنم این دو آیه از قرآن را بخوانید شاید چیزی دستگیرتان شد :

وعد الله الذین امنو منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کماستخلف الذین من قبلهم  و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا...

(خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده ‏اند وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد ، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده ، پابرجا و ریشه‏ دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل مى‏کند ...)

لا تحسبن الذین کفروا معجزین فی الارض ...

(هرگز مپندار که کافران در زمین معجز و قدرتی خواهند یافت...) سوره نور 


البته کسی که دست قدرت  او را نمیبیند و نمیشناسد این چیزها را هم نمی  فهمد!

امام خامنه ای : هیچ ملتی که صاحب حرفی و ایده‌ای باشد و حرکتی بکند، از دشمنی دشمنان مصون نیست.
امروز به نظر من اقبال ملت ایران این است که دشمن ملت ایران و دشمنان ملت ایران، جزو بدنام‌ترین‌ها در دنیا هستند. شما ملاحظه کنید... در سطح بین‌المللی دولت آمریکا امروز این است: یک بازیگر خشن، آلوده‌ی به جنایت، و بی‌باک از کارهای زشت، و ارتکاب خلاف حقوق ملتها و حقوق انسانها؛ در داخل کشور خودشان هم به‌عنوان یک دولت و یک رژیم دروغگو و مزور معرفی شده ‌...