چمدان جادویی ما !
بسم الله الرحمن الرحیم
آدم ها وقتی متاهل می شوند وارد مختصات جدیدی از زندگی می شوند و این مختصات جدید انتظارت جدیدی ایجاد می کند و این انتظارات جدید مغز آدم را به کار می اندازد ! شاید یکی از دلایل تکامل آدم ها بعد از ازدواج همین به کار افتادن مغزشان باشد !
***
آن روزها که خانه بابا بودیم یک چمدان بزرگ داشتیم ، که البته آنقدرها هم بزرگ نبود،ولی در چشم ما بزرگ دیده می شد و تویش پر بود از هدیه های مختلف، از پارچه لباس مجلسی بگیر تا کیف و لباس نوزاد و لباس مردانه و اسباب بازی و ... کنارش هم یک سری لوازم خانگی و کاسه بشقاب بود. خلاصه هروقت قرار بود مهمانی برویم و هدیه ای ببریم اول سری به این چمدان جادویی می زدیم ! بعد هم مامان با دقت و حوصله با توجه به معیار های خاص خودش یکی را انتخاب می کرد و کادو می پیچید .
از وقتی که آمدیم سر خانه و زندگی خودمان یکی از دغدغه های بزرگ مان شده بود همین ! تولد باید چی ببریم ، عید دیدنی چه هدیه بدیم ؟ هدیه عروسی باید چه مدلی باشد و ...! (هیچ وقت فکر نمی کرم این هم از دغدغه های زندگی باشد !) البته وقتی این انتخاب با زندگی دانش جویی همراه باشد یک مقدار پیچیدگی بیشتری پیدا می کند !
هربار کلی روی این موضوع فکر میکردیم...
تا این که به یک نتیجه خوب رسیدیم!
اولین بار از تولد پسرخاله کوچولوی همسرم شروع شد . یک کتاب داستان خوشکل با یک چراغ خواب گرفتیم بردیم برای آبجی بزرگ ترش که با آمدن داداش کوچولو اوقاتش تلخ شده بود و قدم نورسیده را به او تبریک گفتیم ، مناسبت بعدی عید بود . حدود پنجاه شصت کتاب در قطع جیبی گرفتیم و خیلی با سلیقه کادو کردیم و هرجا می رفتیم و هرکس میامد خانه مان یکی می دادیم . بعدتر پاگشای عروس جدید خانواده بود ... بعدتر عروسی دوستمان و همین طور پیش رفت ...
از آن روز دیگر دستمان به هدیه دادن کتاب گرفته !
البته این کار هم پیچیدگی خاص خودش را دارد ، باید مخاطب شناسی ات خوب باشد، خودت کتاب خوان حرفه ای باشی و بتوانی تشخیص بدهی که چه کتابی به درد چه قوم و خویشی می خورد، به درد چه سنی میخورد ، چه مباحث و سوالاتی الان روی بورس است و خیلی مولفه های دیگر !
مثلا برای کسانی که اهل کتاب خواندن نیستند باید از کتاب های مختصر مفید شروع کرد ، اگرمخاطب جوان است یک رمان جذاب هم جواب میدهد . اگر هم کتابخوان است در نظر گرفتن نویسنده های محبوب یا سیر مطالعاتی اش جواب میدهد . میتوانید قبلا سری به کتابخانه شخصی اش بزنید .
برای جوان ها شکیل بودن کتاب مهم است.
اگر کسی تخصص خاصی دارد در نظر گرفتن تخصصش می تواند برایش جالب باشد ، اگر می دانید کسی از اقوامتان سوالی دارد کتابی مناسب با درگیری ذهنی اش بخرید .برای بچه ها طراحی جلد و صفجه آرایی کتاب مهم است .
در نظر گرفتن نیاز طرف مقابل هم خیلی مهم است ، مثلا کسی که تازه بچه اش به دنیا آمده یک کتاب تربیت کودک برایش جالب خواهد بود . یاکسی که تازه ازدواج کرده مهارت های مدیریت زندگی به دردش خواهد خورد .
نکته ای که باید در نظر داشت ، داشتن یک تعریف جذاب از کتاب است . سعی کنید قبل از هدیه دادن حتما کتاب را خوانده باشید و از محتوایش مطمئن باشید . وقتی کتاب را هدیه می دهید با یک جمله یا چند جمله باید مخاطب را ترغیب کنید کتاب را بخواند . چه معرفی نویسنده باشد، چه معرفی موضوع کتاب باشد، چه حجم عظیم مخاطبانش باشد یا اینکه به چاپ چندم رسیده و ... بستگی به مخاطب دارد .
مثلا ما یکبار به اطرافیان حدیث عنوان بصری هدیه دادیم ، بعد فهمیدیم خیلی ها هنوز سراغش نرفتند،جناب همسرنشست و در یک جلسه پیکنیک خانوادگی چند بندش را شرح داد . تازه خیلی ها ترغیب شدند بروند بخوانندش ...
.
به نظر من پا گرفتن چنین روندی دو فایده اصلی دارد :
1. آگاهی دادن
2. هویت دادن
1.خیلی ها هستند ،خانم های خیلی مقید و مذهبی اما مثلا موقع خرید جهیزیه برای دخترشان که می شود . خانه را پر می کنند از اجناس رنگارنگ خارجی ، چون نمی دانند معنی اقتصاد مقاومتی را ،نمیدانند مفهوم عزت ملی چگونه شکل می گیرد ، اصلا عزت ملی به چه دردی میخورد ! نمی دانند انگلستان مدتی کل مرزهایش را بست و اجازه ورود هیچ کالایی را به داخل کشورش نداد تا به خودکفایی برسد. حتی زمانی که مردمش از گرسنگی مردند نگذاشت از خارج گندم وارد کنند! نمی دانند کودکان ژاپنی به کسانی که جنس خارجی میخریدند می گفتند خائن به وطن و آنها را هو می کردند !تا اقتصادشان پیشرفت کرد .
2.خیلی ها هستند سربسته می دانند که چه کاری درست است چه کاری غلط ، مثلا برای عروسی شان با اینکه می دانند برخی موسیقی ها و برخی رفتار ها غلط است . از ترس حرف مردم و دهن کجی های اقوام می گویند . یک امشبی اشکال ندارد و خودشان بساط را جور میکنند! یا وقتی می روند دانشگاه سریع حجابشان و همه اعتقاداتشان را از دست می دهند . احتمالا به خاطر این است که هویت شان هنوز شکل نگرفته هنوز به داشته هایشان افتخار نمی کنند . چون نمی دانند شخصیتشان چقدر بالاست. چون نمی دانند فلسفه این کارشان چیست ...
چند وقت پیش سخنان ارزشمندی از رهبرمان خواندم که گفته بودند «از جملهی کارهای بسیار مهم، کتابخوان کردن زنان است. یک شیوههای ابتکاری پیدا کنید، برای اینکه خانمهای داخل خانه را کتابخوان کنید. متأسفانه زنان ما با کتابخوانی خیلی انسی ندارند. هزاران کتاب در بازار میآید و میرود، اما اینها مطلع نمیشوند. این کتابها معارف بشری است که ذهنها را برای بهتر فهمیدن، بهتر اندیشیدن، بهتر ابتکار کردن، و در موضع بهتر و صحیحتری قرار گرفتن، آماده میکند.»
به نظر من می توان از همین رسم هدیه دادن کتاب شروع کرد . در تولدها ، عروسی ها ،عید دیدنی ها ،قدم نورسیده مبارک ها و هرجایی که بتوان فکرش را کرد . جوان ها می توانند این ساختار شکنی ها را بکنند. مخصوصا اینکه ذوق و سلیقه و حوصله اش را هم دارند .
البته باید به هم پیشنهاد بدهیم . چه کتابی برای جوانان بخریم ،چه کتابی برای کودکان ،برای مادر ها ،برای پدرها ، مثلا اگر دختر خاله مان تازه به دانشگاه رفته و مغزش پر شده از شبهات رنگارنگ و کم کم دارد همه چیز را به باد می دهد چه کتابی به دردش می خورد . عمه مان اگر اصرار دارد جهیزیه خارجی بخرد چه کتابی برایش خوب است ، پسر دایی مان که تازه ازدواج کرده و...
در مرحله اول باید یک لیست کتاب پیشنهادی تهیه کنیم و در مرحله دوم حتما خودمان اول کتاب ها را بخوانیم .
من انشالله سعی دارم یک لیست کوچک از کتاب هایی که خودم خواندم و اینکه هرکدام با چه کسی تناسب دارد را توی وبلاگ بگذارم . ممنون می شوم شما هم در این زمینه کمکم کنید . پیشنهاد میکنم شما هم این کار را بکنید .