تورو خدا گریه نکن!!+جهاد21(کاش!)
بسم الله الرحمن الرحیم
ظهر عاشورا مقتل خونده بودم و یه گوشه ای نشسته بودم گریه می کردم که یه دفعه یه پسر 6 یا 7 ساله اومد پیشم و بهم گفت : آقا شیخ گریه نکن! بعد یه شکلات از تو جیبش درآورد و بهم تعارف کرد. من تو حال و هوای گریه بهش اعتنا نکردم و با دستم بهش اشاره کردم برو. پسرک که خیال کرده بود من شکلات دوست ندارم ، نصف کیکشو جلو صورتم گرفت و گفت : این خوبه؟!!! تو رو خدا گریه نکن!
از وبلاگ یک نکته از هزاران
پ.ن:
اینجا غزه ؛
کاش بزرگتر ها هم همین طور بودند... کاش !