یک روز او به گرمابه شدی ،یک روز من!
بسم الله الرحمن الرحیم
گویند پدری دلسوز برای تعلیم و تربیت فرزنش استادی نیکو گرفت .اول مهر شد و درس استاد آغاز گشت ...
بعد از سالی پدر فرزند را خواند تا پیشرفت او را بیازماید .اما با کمال تعجب دید، فرزند هیچ نیاموخته! ازاو پرسید :فرزندم درس ها سخت بود یا تو نمی فهمیدی یا استادت چیزی نمیداست ،گفت هیچ کدام پدر جان من سخت علاقه مند بودم و استادم نیکو استادی بود و علامه اما ...
یک روز او بیمار گشتی و یک روز من یک روز و به گرمابه شدی،یک رو من ،یک روز او در خواب ماندی و یک روز من، و جمعه هم که درس و بحث تعطیل بود!
و حالا شده است حکایت آموزش و پرورش ما...!
زمانی حوزه های علمیه ما که محل درس و بحث بودند، جز در ایام عزاداری محرم و صفر تعطیل نبودند، زیرا که علم جایگاهی داشت و عالم مرتبه ای و عمر هم ارزشی اما ...
پ.ن :
والدین از روزی که خبر تعطیی پنج شنبه ها برای ابتدایی ها را شنیدند شدیدا اعتراض کردند اما وزیر محترم آموزش و پرورش و رئیس محترم جمهور گفتند: چرا فقط ابتدایی ها !؟مگر بقیه دل ندارند که پنج شنبه ها تا لنگ ظهر بخوابند ؟!! همه مقاطع تحصیلی را تعطیل کنید ...
یک راهکار :حالا که دولت کوچک تر و کمی جمع و جور شده توصیه می کنم: برای اموزش پرورش دو وزیر انتخاب شود!! یکی برای رسیدگی به آسایش و رفاه معلمان و پرسنل ، یکی هم برای رسیدگی به وضعیت تعلیم و تربیت دانش آموزان و مشکلات اولیای انها ...تا امر تعلیم و تربیت دانش آموزان بر زمین نماند وتعطیل نگردد .!
در مصاحبه گزینش از شخصی پرسیدند :چرا علاقه داری معلم شوی؟ گفت ،به سه دلیل : تیر ، مرداد ،شهریور !
و امروزه علاقه به استخدام در آموزش و پرورش روز به روز بیشتر و بیشتر می شود...