ما و این چادر دست و پاگیر!
بسم الله الرحمن الرحیم
با دلسوزی تمام نگاهم می کرد ... گفتم چیه چرا اون طور نگاه می کنی ؟؟
گفت :ببینم تو تو این هوای گرم چادر مشکی می پوشی گرمت نمیشه ؟ سختت نیست؟
کمی فکر کردم ،
خب راست می گفت هم گرمم می شد هم سختم بود!!
.
قضیه ما و چادر دست و پا گیرمان بر می گردد به هزاران سال پیش شاید هم بیشتر...
خدا آدم را آفریده بود ،یعنی هنوز گلش را ، و گذاشته بود کنار بهشت تا زمانش برسد ...
شیطان آن روزها برای خودش حاج آقایی بود همان روزهایی که از فرط عبادت ملائک جلویش لنگ می انداختند ...آن روزها اسمش عزازیل بود .
این حاج اقا هروقت که از کنار ادم رد می شد می ایستاد و بر و بر نگاهش می کرد ،بنا به روایتی گاهی هم که فضولی اش گل می کرد میرفت داخل بدن او و آنجا را هم نظری می انداخت ... با خودش فکر میکرد که اصلا یک همچین چیزی را مثلا خدا باید برای چی بیافریند ؟ حتما عرش خدا گسترده شده و به سپور جدید نیاز است ...!
گذشت و گذشت تا روز موعود فرارسید .آن روز همه دعوت شده بودند حاج اقا عزازیل هم همین طور ،احتمالا تسبیحش هم دستش بود، که خدا گفت : خب این خلیفه ی من است برایش سجده کنید ...
حضرت شیطان ماتش برده بود؛ آدم ؟ همان مجسمه گلی که یک مدت کنار بهشت افتاده بود ...! همانی کهاز گل خشک و لجن بدبو ...؟
گفت :خدا قربانت بروم مارا گرفته ای ؟
و شد آنچه شد .
آنوقت امام علی (ع) در نهج البلاغه فرمودند :
"خداوند اگر اراده می کرد ،آدم را از نوری که چشم ها را خیره کند ،و زیباییش عقل ها را مبهوت سازد ،و عطر و پاکیزگی اش حس بویایی را تسخیر کند می آفرید ،که اگر چنین میکرد ،گردن ها در برابر آدم فروتنی میکردند .و آزمایش فرشتگان برای سجده آسان بود .اما خداوند مخلوقات را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش میکند تا..."
یک جای دیگر نهج البلاغه هم میفرماید :
"....سپس کعبه را در سنگلاخ ترین مکان ها ،بی گیاه ترین زمین ها ،و کم فاصله ترین دره ها ،در میان کوهه های خشن ،سنگ ریزه های فراوان و چشمه های کم آب و آبادی های از هم دور قرار داد . که نه شتر نه اسب و گاو و گوسفند. هیچ کدام در آن سرزمین آسایش ندارند ....و آزمایشی است آشکار برای پاکسازی و خالص شدن ،که خداوند آن را سبب رحمت و رسیدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش ،و مکان های انجام مراسم حج را ، در میان باغ ها و نهر ها و سرزمین های سبز و هموار و پر درخت و میوه ،مناطقی آباد و دارای خانه ها و کاخ های بسیار ،و آبادی های به هم پیوسته ،در میان گندمزار ها و باغات خرم و پر از گل و گیاه ،دارای مناظری زیبا و پر آب در وسط باغستانی شادی آفرین و جاده هایی آباد قرار می داد به همان اندازه که آزمایش ساده بود پاداش نیز سبک تر می شد . اگر پایه ها و بنیان های کعبه ، وسنگ هایی که در ساختمان آن به کار رفته از زمرد سبز و یاقوت سرخ و دارای نور و روشنایی بود ،دل ها دیرتر به شک و تردید می رسیدند ..."
پ.ن:
تا زمانی که شیرینی عبودیت را نچشیده باشی-در هر مرتبه ای- شیرینی و آرامش حاصل از حجاب ،در مرتبه بالاتر چادر و خیلی چیزهای دیگر را هم نخواهی چشید... حتی اگر هزاران کتاب بخوانی که تویش دانشمندان و روانشناسان خارجی – که خیلی از دانشمندان ایرانی بیشتر میفهمند!!- از جنبه های مختلف آن را تایید کرده باشند .