روحانی مچکریم 2!
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی بود یکی نبود..
در روزگاران قدیم بین یونان و تروا جنگی در گرفته بود و علارغم اینکه تروا حدود ده سال محاصره بود یونانی ها موفق به شکستش نمی شدند .
یونانی ها که از این وضع خسته شده بودند به فکر نقشه ای افتاند یک اسب چوبی بزرگ و خوشگل ساختند و هزار تا بوس توش گذاشتند و رها کردند پشت دروازه شهر و وانمود کردند که شکست خود را قبول کرده و اسب را به عنوان هدیه به مردم تروا پیشکش میکند.
تروایی ها با هم بحثشان گرفت یکی می گفت اسب را بیاوریم تو یکی می گفت نه باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد .
آخرش هدیه را قبول کردند و آوردند تو و به نشانه پیروزی به جشن و پایکوبی پرداختند ...
نیمه شب یک عده سرباز که داخل اسب پنهان شده بودند از آن بیرون آمدند و دروازه های شهر را به روی یونانی ها باز کردند و تروا که ده سال در مقابل محاصره و حمله یونانی ها مقاومت کرده بود به همین راحتی فتح شد .
رئیسجمهور گفت: روز پنجشنبه آمریکاییها تماس گرفتند که ما هدیهای داریم و این جام (شیردال) را با تشریفات به نمایندگی آوردند و گفتند که این هدیه ما به ملت ایران است. نجفی گفت: به گفته مسوولان وزارتخارجه آمریکا این شئ به نشانه حسننیت این دولت به ایران اهدا شده و ملت آمریکا خوشحال است که چنین هدیهای را به ملت ایران تقدیم میکند.
پ.ن:
1. برخی عقیده داشتند که این اسب یک نیرنگ جنگی است و به هیچ روی نباید آن را به بهانه اهدای آن به ایزدان وارد شهر کرد لائوکون پیشوای مذهبی نیز بر همین باور بود و حتی نیزه های به جانب حیوان ساختگی پرتاب کرد تا ثابت کند از آن صدای شیئی میان تهی برمی خیزد. ولی چیزی نگذشت که ماهایی او را خفه کردند و مردم تروا گمان کردند اهانتی به مقدسات روا داشتهاست!
2. شیر نماد ایران و عقاب نماد آمریکاست اتفاقا یک کتاب هست مال جیمز بیل به اسم شیر و عقاب که به روابط خارجی ایران و آمریکا زمان محمد رضا شاه پهلوی اشاره دارد . حالا این مجسمه که آمریکایی ها فرستادند سرش عقاب و بدنش شیر است که انتخاب آن خود جای فکر دارد ...
سالها پیش مک فارلین اولین بار برای آشتی با خود یک «کیک» به ایران آورد که از قضا شبیه «کلید» بود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای که با روزنامه اطلاعات در سال 1365 داشت به این موضوع اشاره کرده و میگوید: «وقتی که هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شد. به ما اطلاع دادند که این آقایانی که در فرودگاه از هواپیما پیاده شدند میگویند، ما آمریکایی هستیم و برای مسئولان کشور ایران از آقای ریگان و مسئولان آمریکا پیام آوردهایم که ما فوری با رؤسای قوا جلسه تشکیل دادیم و گفتیم این آقایان را فعلاً در فرودگاه توقیف کنید تا ببینیم مسأله آنها چیست... آنها در فرودگاه معطل شدند تا ما توانستیم تصمیم بگیریم و خدمت امام مسأله را عرض کردیم و امام فرمودند که با آنها صحبت نشود و پیام آنها را نگیرید و ببینید که آنها کی هستند و برای چه به ایران آمدهاند؟ آنها را به هتل منتقل کردیم. در هتل ادعا کردند که آقای «مک فارلین» و یک دو نفر دیگر از مشاورین ریگان در بین این افراد هستند که برای مقامات ایران پیام آوردهاند و آقای ریگان برای مسئولان کشور شما هدیه فرستادهاند. هدیه برای هر یک از ما یک عدد اسلحه کلت بود و گفتند که پیام را هم در ملاقات حضوری با شما میگوییم و یک عدد کیک هم آورده بودند که به شکل کلید بود... خلاصه هدف آنها در این اصل این بود که بیایند آن یخهای سردی که در روابط ایران و آمریکا ایجاد شده است، این یخهای اقیانوس منجمد را ذوب کنند! آنها خواهش و التماس کردند که یکی از مسئولان کشور ما را بپذیرند»
3. باید خیلی ساده لوحی باشد که تصور کنیم آمریکایی که به هم پیمانان خود رحم نمی کند و هر روز بیش از پیش جاسوسی هایش در کشورهای اروپایی و .. افشا می شود به دنبال روابط حسنه با ایران که دشمن دیرینه اش بوده باشد ! نه؟
4. الآن یک جریانی در کار است ...که آن جریان انسان را از این معنا میترساند که بخواهد به طور خزنده این کشور را باز هل بدهد طرف امریکا؛ بخواهند از این راه پیش بروند. و این یک مسئله ای است که به قدری اهمیت دارد در نظر اسلام و باید آن قدر اهمیت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و دیگران که اگر احتمال این را بدهید، باید مقابلش بایستید، نه اینکه اول یقین کنید به اینکه مسئله این طوری است. بعضی چیزهاست که اگر انسان احتمالش را بدهد، یک احتمال صحیحی بدهد، باید دنبال کند او را و به آن اعتراض کند.
امام خمینی (ره)