دشمنان دلسوز مهربان !
بسم الله الرحمن الرحیم
در راستای پست قبلی داستان اندلس رو تقدیم حضورتون می کنم :
یکی بود یکی نبود
کشوری بود در قلب اروپا به اسم اندلس- همون اسپانیای امروزی- که به گفته ی استنلی لین پول مورخ (1) ، پیشرفته ترین حکومت اروپا به شمار می رفت! این حکومت مسلمان از نظر هنر و ادبیات و نجوم و ریاضیات وطب و فلسفه وفقه و تاریخ و گیاه شناسی و ... در کل اروپا نمونه بود . و حکومتی توان رقابت با اون رو نداشت ! تمدن عظیمی با دانشگاه ها و کتابخانه های بزرگ ...
اندلس در حالی فقط در یکی از شهرهای خودش 800 حمام عمومی داشت که اروپایی ها درقرون وسطیبه سر می بردند و حتی سال تا سال حمام نمی رفتن!
مسیحی ها از این تمدن که بغل گوششون بود واقعا احساس خطر کردند و بین خودشون گفتند اگر همین طور پیش بره تا چند وقت دیگه کل اروپا مسلمون می شن واثری از ما باقی نمی مونه ،باید یه کاری بکنیم و... تصمیم به حمله گرفتند ...
اما چند بار حمله مسلحانه و دست از پا دراز تر برگشتن به اونها فهموند که با کی طرفن !
بله ملتی که اندیشه شهادت در راه خدا داشته باشه به این راحتی ها با جنگ از بین نمیره ...
برای همین دور هم نشستن و هی فکر کردن و فکر کردن 
این وسط منافق های داخلی هم خیلی کمکشون کردند
ودر اثر این همفکری ها یک فکر بکر به ذهنشون رسید
و یک نقشه ی سه بندی کشیدن :
1 . دین مسیحی را آزادانه بین مسلمان ها رواج بدید و البته گفتند احتمالا هیچکس مسیحی نشه اما فایدش اینه که مسلمون ها نسبت به دین خودشون لا ابالی و متزلزل می شن! 
2. در مرحله ی بعدی باید امتیاز باز کردن مدارس رایگان رو از مسلمان ها بگیریم ، چون مسلمون ها برای معلم هاشون احترام خاصی قائلن اینجوری می تونیم دانش آموزهای مسلمون رو در برابر معلمان مسیحی خاضع کنیم! 
3. در این مرحله باید هرچه می تونیم تجارت رو با مسلمون ها گسترش بدیم تا رفت و آمدمون باهاشون بیشتر و بیشتر بشه و زمینه ای بشه برای ترویج مشروبات الکلی ، اون وقته که کم کم روح سلحشوری مسلمونها از بین میره
و میتونیم مثل خرگوش دنبالشون کنیم و مثل گوسفند اونها رو شکار کنیم!
و این سه یعنی ترویج آزادانه مسیحیت ،امتیاز ایجاد مدارس رایگان و تجارت آزاد با مسلمانان رو طی یک قرارداد صلح به امضای طرفین رسوندن.
و دست به کار شدند....
باغ های بزرگ و مجلل برای خوش گذرانی مسلمان ها درست کردند و حتی کشیش مسیحی تاکستان های انگورش رو به صورت رایگان وقف تامین شراب دانشجوهای مسلمان کرد! (چه کشیش های دست و دل باز بخشنده ای!)
این روزها جوونهای مسلمون هر وقت می خواستن می تونستن رایگان از خدمات خاصی استفاده کنن ! 
حالا دیگه تا نیمه های شب مشغول خوشگذرانی در رستوران های مجلل با گارسونی افتخاری دخترکان زیبارو و بزک کرده ی مسیحی
بودن... 
دیگه تو مساجدشون جز از یک عده پیرزن و پیرمرد خبری نبود !
جالب اینجاست که قشر فرهنگی و دانشجو که خودشون رو روشنفکر می دونستن
زودتر از همه جذب تبلیغات خوش آب و رنگ مسیحی ها شدند...
از طرف دیگه مسیحی ها خوب تونستن فرهنگ تجمل در زندگی و لباس و مسکن رو بین مسلمون ها جا بندازن اینجوری شد که کم کم مردم برای به دست آوردن پول بیشتر رو به هرکاری می آوردن و حتی مدیران دولتی برای تامین هوی و هوس خودشون شروع به اخاذی و اختلاس کردند!همزمان مسیحی ها شروع کردن به اختلاف افکنی بین مسلمون ها و خریدن برخی از دولت مردان شون و وعده وعید دادن به اونها .
دیگه علم و دانش به حاشیه رفته بود و دانشجوهای مسلمون کارهای واجب تری داشتن!!!
این روحیه خوش گذرونی و راحت طلبی شد یک چراغ سبز برای مسیحی ها !
حالا دیگه وقتش بود که نقشه بعدی شون رو اجرایی کنن...
بله این بار ارتش مسیحی حمله کرد و بدون هیچ مقاومتی وارد شهر شد ... چون دیگه از اون جوانان غیور مسلمون که اعتقاد به شهادت داشتن خبری نبود ... جوانانی که حالا شب و روزشون شده بود خوش گذرانی و عیاشی !
مسیحی ها حمله کردند و هزاران نفر رو به شکل های مختلف و فجیع کشتند و300 هزار نفر رو آتش زدند، به زنهای مسلمون تجاوز کردند و 80 کتابخانه بزرگ رو در آتش سوزوندند! مساجد بزرگی رو با خاک یکسان کردند و جاش رو به مراکز فحشا تبدیل کردند ...
