بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه الله !
عرض شود که دلمان خیلی تنگ شده بود برایتان قد یه مورچه !
اول بگم که ما هم رفتیم قم امتحان طلبگی دادیم ...تا خدا چی بخواد !
مایی که تو ولایت خودمون تا سر کوچه میخواستیم بریم زنگ میزدم تاکسی تلفنی تو این مدت پای پیاده کل قم را با دوست جانمان گشتیم ! ولی خداییش عجب جایی بود خوشم امد ...الان هرکی از من ادرس بخواد تو قم در خدمتم ...سالاریه باید واحدای بلوار امین رو سوار بشی...!واحدای حرمم ..
.سرپل راهنمایی ! ...زنبیل اباد ... صفاشهر !! ازون طرف یکم!!! پیاده روی داره ...مستقیم !دست چپ!
کناریمون دانشگاه امام صادق حقوق میخوند اون طرفی دانشجوی رایانه بود یکی دیگه ژنتیک میخوند اون یکی دندون پزشک بود.یکی لیسانس روانشناسی.. (همسایه های خوابگاهی مون)...همه اومده بودن برای جامعه الزهرا ماشالله... ادم کیف میکرد! حالا هی بابا میگه میخوای بری حوزه چی کار حوزه واسه پیراس! کاش بابارم با خودم میاوردم!
دم در جامعه الزهرا صحنه های جالبی میدیدیم... یه طلبه با یه ساک بچه رو شونش و یه نی نی کوچولو بغلش فکر کنم منتظر خانومش بود عجب صحنه ی رمانتیکی ...موبایلو برداشتم رفتم عکس گرفتم با اینکه به طور بسیار مخفیانه ای بود نمیدونم چی شد یهو همه برگشتن طرف من! ما هم زدیم به کوچه علی چپ !
هرچی پول اورده بودم دادم کتاب خریدم یه ساک کتاب ! اخر کاری واسه پول برگشتمون مونده بودیم !به طاهره میگم اصلا بیا همین جا بمونیم!
ماشالله تو قم مگه کافی نت پیدا میشه کل قم رو گشتم ! بعد سه ساعت گشتن رفتم کافی نت غدیر (تبلیغ !!) میگم دو حالت داره یا مردم قم تو اینترنت نمیرن یا همشون کامپیوتر دارن تو خونشون یا یه حالت سومی داره !
با یه خانومه یی رفیق شدیم میگفت وقتی میام اینجا شما ها رو مبینم دلم باز میشه ...(دیگه چی کار کنیم!)میگفت یه دختر داشتم با ایمان با حجاب .... رفت دانشگاه ادیان و عرفان ...حالا ... !... عقایدش صد درجه عوض شده هیچی رو قبول نداره داره صوفی میشه معلوم نیست این استادا چی تو کلشون میکنن میگفت صبحا که ازخواب بیدار میشیم داخل خونمون یه عالمه کتاب ریختن کتابای منحرف کننده !تبلیغ ادیان مختلف و کلاسای عرفان و...به پلیس گفتیم، گفته بابا ازینا که خیلی هست!!نمیشه جمعش کرد!!! فکر کنم شمال تهران مینشستن !خیلی دلم سوخت ...داشت گریه میکرد .!!!
اخوندها بخوانند! *********************************************************************************
اسمش توجهمو جلب کرد ! اخوند باید روحانی باشد!مجموعه سخنان اقای خامنه ای برای طلبه ها
ما روحانیون باید خالصانه و مخلصانه و متواضعانه تلاش کنیم ،تا این نظام جلو برود نباید منتظر باشیم که ما چون عمامه ای و
آخوندیم هرجا هستیم درها روی ما باز شود ما نباید از این نظام توقع داشته باشیم . این نظام از ما توقع دارد ....
محبوبیت روحانیت در تجمل و اشرافیگری او نیست در سادگی و بی پیرایگی اوست تجمل و اشرافیگری رو حانیون برایشان مضر است .الوده شدن به برخی از پیرایه ها و ظواهری که در زندگی معمولی مردم عادی است، برای روحانیون مضر است.
جوانی طلبه، جوانی نجیبی است . (اقا خجالتمون ندید دیگه !!) نو اوری جوان ، گستاخی جوان ،ابتکار جوان بسیاری از قیود را نپذیرفتن_که در روحیه جوان هست_ در روحیه طلبه هست... اما قید دین و پایبندی به ضوابط که در طلبه هست ان روحیات قبلی را تکمیل میکند... .
برادران عزیز(و یحتمل خواهران محترم!)از خودمان باید شروع کنیم مردم به عمل ما نگاه میکنند .
...هرکسی هم که در دستگاه حوزه علمیه از سیاست اجتناب می کند نباید این را ارزش بداند!... چطور ممکن است که شما مدافع قلعه ای باشید _اسمتان این است که مدافع و پاسبان این قلعه اید _اما به اتاقی رفته باشید و در را به روی خود بسته باشید و ندانید که پشت دیوار قلعه چه میگذرد !
...یعنی مثلا چه کسی سرکار امده می خواهد چه کار کند در دنیا چه خبر است موضع جمهوری اسلامی ایران در مقابل فلان حادثه ی جهانی چیست بگردید جواب اینها را پیدا کنید و رویشان فکر کنید.
اگاهی سیاسی غیر سیاست بازی و سیاست کاری است .
امروز رهبری روحانیت به این است که بگوید« برویم» نگوید« بروید»!
حوزه باید کتاب و متدین و فکر و حرف تازه تولید کند ...شما به جلو بروید خدا به شما حرف جدید خواهد داد .
حوزه های علمیه وقتی خوب حرکت بکنند ،در خلال کارهای رشته تبلیغ بخشی را هم برای رشد ذوقها و سلایق هنری می گذارند ....(مثلا فیلم سازی؟)
بابا پول دادم نمیخوام که مجانی همشو واسه شما بنویسم خودتون برید بخرید بخونید!!
پی نوشت:
1. * یه بار یه تعداد مارو میبردن یه جا یه مارمولک خودشو قاطی اونا میکنه میگه ببخشید میشه بپرسم ما مارا رو کجا میبرن؟ (بدون شرح!!!)
2. من قم میخوام!
3. راستی تهرانم رفتیم خونه دایی جان فریبرزشونم دیدیم ! البته سه قلو ها گیر داده بودن بیا فریبرزمونو ببین اگر نه که ما اصولا خیلی بچه مثبتیم !
یه عکسم ازش انداختم این پایینه ! البته دست چپیه فریبرزه !
4. یه پیشنهاد کوچولو به مسئولین جامعه الزهرا شنیدم ظرفیت قبولی هاتون خیلی کمه می خواستم بگم فقط درصد قبولی رو یه ذره بالاتر ببرید اخه یه جوونی که این همه راه میاد اینجا با این شور و شوق میتونه سرمایه عظیمی باشه ... فکرشو بکنید اگر همین منی که از راه دور پاشدم اومدم قم قبول نشم بعد سرخورده بشم دو روز دیگه بیفتم معتاد بشم !کی میخواد جواب بده؟حیفم نیست!نه خداییش؟
5. به طلبه های جامعه الزهرا میگن مرفهین بی درد همچین بی راهم نمیگن ها!
6.تو این سفر با یه اقا و خانوم پاریسی هم دوست شدیم .یادمه یه بار یکی گفت ببخشید من به لهجه انگلیسی تسلط ندارم !میخواستم بگم تو میفهمی انگلیسی ولی مشکل اینه که ما انگلیسی صحبت نمیکنیم! هیچ وقت یادم نمیره داشتم به یه عراقیه دوستمو معرفی میکردم گفتم : شی ایز مای صدیقتی! تازه فهمیدم چه سوتی بزرگی دادم! بنده خدا خندش گرفته بود میگفت :اوکی! ....گفتم :همون!
7. دعا یادتون نره ها من اگر قبول نشم دچار یاس فلسفی میشم ! جای دوری نمیره !
8. خدارو چه دیدی یه وقت دیدی ما هم بچه مثبت شدیم!
یا ابا صالح ادرکنی... جمکران جای شما خالی بود...
و بهترین توشه ی سفرم!
و....
و...